آهیسما یک واژه سانسکریت است که معادل آن در انگلیسی Non-violence و در فارسی بی‌آزاری، عدم خشونت و نکشتن ترجمه شده و اولین جزء از نردبان هشت پله‌ای یوگای پاتانجلی است.
 
دوره آهیمسا شش جلسه است و در این دوره اول خشونت‌های آشکار و پنهان خودمان را می‌بینیم و برای پر کردن کمبودهای بنیادی خودمان به افزایش مهارت‌های ذهنی و منطقی که در یوگا پرانایایی نام دارد و مهارت‌های احساسی و عاطفی که نامشان آپانایی هست خواهیم پرداخت.
 

نیاز به آهیسما

🔹️اگر احساس می‌کنید رنجش و دلخوری‌های شما زیاد شده

🔹️اگر هر زمان عصبانی می‌شويد و به آن پاسخ نمی‌دهید، احساس بدی پیدا می‌کنید

🔹️اگر گفتگو‌های درونی شما آغشته به بحث‌های محکوم‌کننده است

🔹️اگر ناهنجاری رفتار و گفتگوهای دیگران آزارتان می‌دهد

🔹️اگر می‌خواهید خشونت‌های پنهان خود را بشناسید و راهکار آرامش و اطمینان را جایگزین آن کنید

🔹️اگر با بیماری‌هایی مانند ازدیاد وزن، فشار خون، بیماری‌های قلبی، گوارشی، پُرخوری‌های عصبی، استرس‌های پی در پی و … بر اثر فرو خوردن خشم‌های مداوم روبه‌رو هستید

ما به شما دوره آهیمسا را پیشنهاد می‌دهیم.

مراحل ثبت‌نام:

🔸به این شماره 989222690691+ در واتس‌اپ پیام دهید
🔸کلمه آهیمسا و کشور محل اقامت خود را به این شماره ارسال کنید
🔸در اسرع وقت پیام شما پاسخ داده می‌شود
🔸در‌صورت نیاز می‌توانید به شماره فوق پیامک دهید.


ثبت‌نام از طریق واتس‌اپ ورود به صفحه دوره «آهیمسا»

ابرازهای کاربران دوره‌های پیشین آهیمسا

سلام و درود خدمت استاد بزرگوار و بی‌نظیرم
در انجام تمرین‌های آهیمسا تا به این لحظه آگاه شدم که هرچه بیشتر در مورد خشم می‌نویسم، ترس‌هامو بهتر و عمیق‌تر می‌بینم. ترس از دوست نداشته شدن، آسیب دیدن و مورد قضاوت قرار گرفتن.
در نوشتن توقع‌ها، گاها انتظارم از فرد مقابل بیش از حد وی بوده.
خشم از اتفاق‌ها به‌خاطر نوع باور و نگرش من و یا بعضی‌ها‌شون سوءتفاهم بوده. چون حرکات و رفتار طرف مقابل رو به‌خودم گرفتم و هیچ باید و نبایدی رو نمی‌تونم به‌ کسی بگم مثلا این‌که با من چطوری رفتار کنی …
هرقدر موضوع خشم رو طبق جدول تمرین می‌کنم بیشتر یاد می‌گیرم که اتفاق‌ها رو بنویسم که از داستان‌گویی و قضاوت خبری نیست و برام نکته‌ی حائز اهمیتی هست. در واقع روی طرز تفکر و باورم این نوع نوشتن تاثیر گذاشته.
منظورم باید و نبایدی نیست، این ما هستیم که انتخاب می‌کنیم.
تا چندی پیش از دیدن خشم‌هام خشمگین می‌شدم، چون فکر می‌کردم اجازه خشمگین شدن رو ندارم چون احساس خوبی نیست.

با قدردانی و تشکر از وجود ارزشمند شما و همراهان عزیز
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار
در این هفته طبق فرموده‌ی شما ۳ ریشه‌ از خشم‌هام رو دقیق نوشتم. موارد جدیدی در خودم کشف کردم و جالبه که از ترس‌هام به توقع‌ها و از توقع‌هام به ارزش‌ها، بایدها و نبایدهام رسیدم و جالب‌تر این‌که در انتها با نگاه به مالکیت‌هام به‌وضوح دیدم که خیلی جاها آن‌ها را در ارتباطاتم زیر پا گذاشتم و رعایت نکردم.
همین بینش از شدت خشم‌هام خیلی کم کرد. در نتیجه این دو هفته برام خیلی خوشحال کننده بود برای این‌که با بازی‌های ذهنم آشنا و خودمو بهتر می‌شناسم.

از دوره‌های بی‌نظیرتون و فرصت‌هایی که در اختیار ما می‌گذارید بسیار سپاسگزارم.
سلام و وقت بخیر
بعد از دوره‌های پرانایاما، مدیتیشن و تاپاس متقاضی شرکت در آهیمسا بودم و هم‌اکنون مشغول گذراندن کارگاه‌های این دوره و مرتب نگاشتن تجربه‌های خشم و ریشه‌های سه‌گانه‌ی آن هستم، نتیجه‌ی تحلیل‌های فردی‌ام بدین صورت است:
وقتی به مجموع مالکیت‌ها، بایدها و نبایدهای رویدادهای خشم با دیگران نگاه می‌کنم متوجه می‌شوم چون از کودکی تحت مراقبت و کنترل سخت‌گیرانه و‌ کمال‌گرایانه‌ی اطرافیان خود بوده‌ام اکنون به‌عنوان مادر، همسر و بعد در رابطه با دیگران به‌شدت دنبال کنترل و بازگرداندن آن‌ها به مدار آن‌چه می‌پندارم درست هست می‌باشم، که شادی و آرامش درون مرا به شدت نابود و محدود می‌کند و برای جبران آن راه‌ حلی جز بیشتر نوشتن و کمک گرفتن از پندهای استاد نمی‌بینم.
درود بر استاد بی‌نظیرم
آگاه شدم توقع، همان نیازهای برآورده نشده است.
این دوره مثل همیشه فوق‌العاده‌ است.
در عین‌حال یکی از بی‌نظیرترین دوره‌هایی‌ست که تا به‌حال گذرانده‌ام.
متشکرم
سلام و احترام
مراتب قدردانی من رو خدمت استاد مهدوی برسونید بابت پاسخ ارزشمندشون به سوالم.
تقریبا تمام دوره‌های کانون رو گذراندم و حتی دوره‌ی مراقبه رو چندین بار، این دوره باعث تحول و هم‌چون چراغ راهی برای زندگی من شده.
درود و سپاس فراوان خدمت استاد گرانقدرم آقای مهدوی
اتفاق‌های جالبی از خشم برایم پیش آمده که تونستم با منطق و سریع، سکوت آگاهانه و شنوایی موثر را فعال کنم.
حدود سی‌ساله افتخار شاگردی دارم، تمام دوره‌ها را شرکت کرده‌ام، هر بار بسیار آموخته‌ام. در عین‌حال این‌ دوره برای من بی‌نظیرترین و موثرترین بود. قبل از این دوره می‌دیدم که وقتی یک فکر یا احساس در ذهنم میاد با آن ده‌ها داستان می‌سازم و از فکر و احساس اولی دور و دورتر میشم.
در حال حاضر همون فکر و احساس اولی رو به‌ جدول می‌برم.
حالا با این تمرین‌ها و راه‌کارها، ذهنم منطقی‌تر، پرانرژی‌تر و واقع‌بین‌تر شده است و عاقلانه‌تر تصمیم می‌گیرد و انتخاب می‌کند، و بسیار بسیار کمتر از این شاخه به آن شاخه می‌پرد شاید بتونم بگم ۷۵% ثابت روی یک موضوع کار می‌کند.
و نوشتن بسیار بسیار برایم موثر و مشتاقانه صورت می‌گیرد.
شنیدن صدای شما، شنیدن صدای د‌ل‌سوزترین و مهربان‌ترین پدر دنیاست
قدردان وجود معنوی و ارزشمندتان هستم.
سلام وقت بخیر
می‌خواستم بابت دوره‌ی آهیمسا تشکر کنم.
بسیار عالی بود و استفاده کردم.
از استاد مهدوی سپاسگزارم 
امیدوارم بتونم در دوره‌های بعدی کنار شما باشم.
سلام بر استاد و همکاران
حالا که زمان رسمی دوره آهیمسا تمام شده می‌خوام تجربه شخصیم رو در این باره با دوستان مطرح کنم:
توضیحاتی عمومی‌ای که استاد در هر جلسه دادند و مفاهیم جدیدی که مطرح شد، تاثیرشون بر من اگر بیشتر از تکنیک‌های آهیمسا نبود، کمتر هم نبود. چون این مفاهیم قطعات پراکنده‌ای رو که من از جاهای مختف دریافت کرده بودم به‌هم وصل می‌کرد.
اما در زمان انجام تکنیک‌ها، در جریان نوشتن خشم‌ها ذهن من به‌شدت پراکنده بوده و کارم طول می‌کشه اما وقتی نوشتن تمام میشه احساس رضایت نسبی و سبکی می‌کنم. تمرین‌های هفته دوم فکر می‌کنم باعث شد حجم زیادی از انرژِی عصبانیت در من آزاد و آماده باشه و به‌سختی تونستم جلوی بروز کنترل نشده‌‌ش رو بگیرم. حتی یه مواقعی در حال رانندگی، گفت‌وگوی درونی و عصبانیت چنان به‌من فشار می‌آورد که شروع می‌کردم انرژیی‌ای رو که داشت به‌شکل گفت‌وگوی درونی می‌ریخت بیرون، تبدیل کردم به دعا و مانترا.
دایره هفته سوم بسیار برای من آموزنده بود و هفته چهارم هم کمی در فهم کارگاه شماره ۶ و ارتباطش با کارگاه‌های ۴ و ۵ تردید داشتم که با خواندن سوالات سایر دوستان تا حدودی روشن شد. البته هم‌زمان با جلسه ۴ اتفاقی در زندگی من افتاد که خیلی من رو به‌هم ریخت و مدتی کلا توجهم رو به‌جای دیگری برد اما خب فرصتی هم فراهم کرد که خشم ناشی از اون موضوع رو بشکافم و هنوز دارم سعی می‌کنم فشارِ درونیش رو به فعالیت‌های دیگری معطوف کنم. متاسفانه هنوز فرصت نشده جلسات ۵ و ۶ رو گوش بدم اما با شناختی که از نحوه تنظیم دوره‌های کانون یوگا دارم مطمئنم جلسات ۵ و ۶ هم برام مفید خواهد بود.
قلبا از استاد مهدوی به‌دلیل توجه صادقانه‌شون به کیفیت آموزش ممنونم. هم‌چنین همکاران دوره که کیفیت برگزاری آنلاین رو خیلی خوب نگه می‌دارند.
با عرض سلام و احترام
در ابتدا می‌خواستم از استاد مهدوی گرامی برای دوره آهیمسا تشکر و قدردانی کنم.
من دوره‌های مدیتیشن، پرانایاما و تاپاس را با ایشان گذراندم، که بسیار کاربردی و فوق‌العاده بودند که باعث افزایش سطح آگاهی من شده.
استاد مهدوی یکی از بهترین اساتیدی هستند که من داشتم. نحوه کلام، گفتار، روش تدریس، برنامه‌ریزی، نظم و ترتیبی که در دوره دارند به‌حدی زیبا و از قبل طراحی شده است که همیشه مشتاقانه منتظر دوره‌های‌شان هستم.

با تمام وجود برایشان آرزوی صحت و سلامتی را از خداوند بزرگ خواستارم. امیدوارم سال جدید سالی سرشار از شادی، سلامتی برای ایشان و خانواده محترم‌شان باشد.
همین‌طور تمام کسانی‌که در تهیه این دوره کمک و همراهی کردند، به‌خصوص از پشتیبانی سپاس و تشکر فراوان را دارم.
سلام خدمت استاد گرامی
بی‌نهایت بابت دوره آهیمسا سپاسگزارم و خیلی خیلی تاثیر‌گذار بود.
در هنگام خشم آگاه شدم که علت آن چیست‌‌‌، و باعث شد زمانی‌که خشمگین می‌شوم حس امنیت نسبت به شرایط پیدا کنم.
خشمم نسبت به والدینم مخصوصا پدرم کمتر شده، با این‌که در شرایطی هستم که با پدرم مشکل دارم اما از شروع دوره تا به الان حس می‌کنم نسبت به این کوه خشم، سبک‌تر هستم و سریع از کوره در نمیرم، متوجه علت خشم‌هایم هستم. آهیمسا هدیه امسال من بود چون سال جدید رو با حال سبک و رهایی آغاز کردم و از اون فضای سرد و سنگین فاصله گرفتم و متوجه شدم جاهایی که حق رو به‌خودم می‌دادم خشم زیادی را تجربه می‌کردم و الان این کار رو نمی‌کنم.
هزاران سپاس از شما استاد عزیز
با سلام و قدردانی مجدد
امروز ۶ فروردین یک‌دور تمرین در مورد دوران کودکیم انجام دادم.
سپس رجوع کردم به فایل صوتی جلسه ۶ قسمت دوم، رسیدم به این جمله شما:
 “خود واقعی چیه“؟ اون خودی که کمال‌طلب و سخت‌گیره، اکتساب از گذشته‌هاست و خود واقعی نیست.

ناگهان یاد اتفاقی در دو هفته پیش افتادم، جر و بحث لفظی (حدود ۵ دقیقه) بین دو پسرم.

شروع کننده پسر کوچکم بود
من و همسرم فقط ناظر بودیم. نگاهم به پسر بزرگم و قلبم برایش شکسته بود، در عین حال ساکت بودیم، پسر بزرگم پرواز داشت و رفت.
پسر کوچکم مثل همیشه شروع کرد برایم صحبت کردن … هر چه دقتمو در شنوایی خالص بیشتر می‌کردم، بار غم و اندوه بیشتری رو تو قلبم حس می‌کردم و نیاز شدید به گریه، به‌ بهانه‌ی پیاده‌روی از منزل خارج شدم، گریه کردم و با حال خوب به‌ منزل برگشتم.
امروز بعد از مرور این اتفاق در زمانی اندک مشاهده کردم:
پسر کوچکم، نمایانگر خود کمال‌طلب و سخت‌گیر و (خشمگین) که از اکتسابات گذشته میاد.

و پسر بزرگم نمایانگر خود واقعی 
با دیدن این دو خود مشاهده کردم:
قلبم پر از گرمای مهر و پر از اندوه، غم و گریه نسبت “به‌خود در گذشته” است
و عشقی مملو از حس آرامش نسبت به‌خود واقعی.
هیچ قضاوتی درین لحظات نبود،
هیچ خشمی از پسر کوچکم نبود، مگر مهر که از درک گذشته او دریافت می‌کردم.

این تجربه ناب را  قدردان خدا، شما استاد معنوی سی ساله بی‌نظیرم و خودم هستم.
متشکرم
با سلام و تقدیم احترام خدمت استاد ارجمند جناب آقای مهدوی‌پور و همراهان محترم دوره‌ی آهیمسا
ابتدا در این دوره قدرت نوشتن با مداد برایم شگفتی‌ساز بود؛ هم‌چون طی‌الارض میان دو سرزمین دورِ درونی.
علاوه بر نوشتن، مشاهده‌ی دست‌خط در پردازش جریان‌های درونی و درمان، سهم غیرقابل انکاری داشت.

در اثنای هفته‌ی دوم تمرین، متوجه یک نیرو و گرمای بسیار لطیفی در وجودم شدم که تجربه‌اش بسیار گوارا، اطمینان‌بخش و امیدوارکننده بود. بعد از هر بار نوشتن و دیدن دست‌خط و بعضاً کلنجار ۲۴ تا ۴۸ ساعته، آن مساله از نهادم پاک می‌شد و پوچ شدنش را به لَختی تجربه می‌کردم.

در حین هفته‌ی سوم، یک‌روز در یک ایونت بزرگ شرکت کردم. با اینکه جز مختصر دیدارها‌ و گفت‌و‌گوهایی، فعالیتی انجام نداده بودم، بعد از بازگشت به منزل، خستگی و سنگینی غیرقابل توجیهی بر من مستولی شده بود. به‌سختی همان شب خودم را وادار به نوشتن وقایع در کارگاه جلسه ۲ کردم. به‌طور معجزه‌آسایی هم‌زمان با نوشتن، نیرو و گرمایی را در درونم احساس کردم که از اعماق وجودم در حال تبلور بود. بعد از خاتمه‌ی نوشتن دیگر اثری از آن سنگینی و خستگی نبود.

در همان هفته، پویش مربوط به کسب نظرهای دوستان و همکاران، بالاصاله بسیار آموزنده بود. به‌واسطه‌ی آگاهی‌های ناظر به خویشتن‌داری که پیش‌تر از سوی استاد گرامی برای انجام این پویش ارائه شده بود، تمرین صبوری، متانت و قوه‌ی شنوایی که تجربه کردم بسیار برایم الهام‌بخش شد. و در نهایت با وجود سختی مقطعی، احساس سربلندی داشتم تا جایی‌که به‌طور خودجوش مهمانی‌ای تدارک دیدم و از کسانی‌که با ابراز نظرهاشان همراهی‌ام کرده بودند، دعوت کردم و هدیه‌ای به آن‌ها اهدا نمودم.

در خاتمه‌ی هفتهٔ سوم و اوایل هفته‌ی چهارم، تغییرات آشکاری را در ذهن و درونم احساس کردم. هم‌چون میل بسیار به ورزش، به‌ویژه شنا یا انجام کارهای هنری، دیزاین و اتود برنامه‌هایی برای آینده. انگار نیروی برآمده از تمرین‌های هفته‌های قبل وارد چرخ‌دنده‌های دایره‌ی وجودم شده بود و آن‌‌را در جهتی که «باید» می‌چرخاند.

قبل از شروع دوره و تا اوایل آن، بنا داشتم از دو فضای همکاری‌ حرفه‌ای‌ استعفا دهم. جلسات دوم، سوم و پنجم به‌ویژه بسیار آگاهی‌بخش بودند و کمک کردند تا دلیل آن تصمیمم را دقیق‌تر ببینم، بعد از خاتمه‌ی دوره، طی پیامی همکاری‌ام را با رضایت کامل ابقا کردم.

اتمام آهمیسا برای من مصادف بود با یک واقعهٔ شوک‌آور. ساعت مچی‌‌ام که به مدت ۲۰ سال با آن زندگی کرده بودم؛ امتحان‌های مدرسه، دانشگاه، انتظارها و برنامه‌ریزی‌هایم را همگی با آن‌ انجام داده بودم و در دو سال اخیر در خانه‌ام مفقود شده بود، مطلع شدم که هم‌خونه‌ام زمانی‌که یک عصری مهمانم بوده تعمداً آن را به‌دور از چشم من برداشته و دیگر آن ساعت وجود ندارد. بسیار شوکه شدم. آن ساعت ارزش اقتصادی آن‌چنانی نداشت و به‌خصوص که آن هم‌خونه گرامی ساعتی به ارزش میلیاردی به دست داشت و دارد.

پس از اطلاع از این موضوع، نماز و دعا خواندم و گریه کردم. هدف جدید و طول شنای بیشتری معین کردم و به آن رسیدم. تا الان با این موضوع تماما کنار آمده‌ام اما به جرأت می‌گویم که به‌ مدد آموزه‌های این دوره، آن مرز ظریف و هم‌چون تارموی میان انتخاب‌هایم را دیدم. فعلاً بدون هیچ‌گونه تضاد و کلنجاری، ترجیح دادم به‌خودم زمان بدهم و به آن ساعت عزیزِ از دست رفته – آن‌هم به این کیفیت وخیم‌ – هم‌‌چون بذری برای امکان‌های روشن آینده بیاندیشم.

در پایان به استاد ارجمند، درود ویژه می‌فرستم و از صمیم قلبم قدردان این «تولد دوباره»‌ام هستم.
هم‌چنین از همهٔ همراهان محترم که با پرسش‌های بسیار خوب به غنای هر‌ چه بیشتر این دوره کمک کردند، به سهم خودم تشکر می‌کنم.
صد البته از تیم محترم پشتیبان و زحمات ارزشمندشان به‌نوبه‌ی خود سپاسگزارم.
با سلام و درود خدمت استاد مهدوی پور بزرگوار و همراهانم در دوره آهیمسا بهمن ۱۴۰۲
ابراز و بخشی از دستاوردهای من:
نوشتن زیاد و موشکافی خشم‌هایم در کارگاه‌ها، علاوه بر خودآگاهی‌ام نسبت به رفتارها و احساساتم، موجب تعدیل آن‌ها نیز شد و بخش عمده‌ای از بار گذشته را سبک کرد.
برون‌ریزی اساسی‌ام هنگام مدیتیشن، زمان تحویل سال نو اتفاق افتاد، زیرا در چند روز گذشته با وجود ۲ مورد خشم از عملکرد خودم ناراضی و حس می‌کردم تعلیمات استاد را نتوانستم به‌درستی به‌کارگیرم، ابرازم با گریه و گفت‌وگوی بلند همراه بود. انرژی و امواج درونم در وجودم پخش میشد، آن‌قدر ادامه دادم که حس خالی شدن داشتم، در همان حال تعهد و تصویری از آینده را تکرار می‌کردم حدود ۲ ساعت گذشته بود.
متوجه شدم بخش عمده‌ای از خشم‌ها و رنجش‌هایم به‌دلیل عدم پذیرش و  سخت‌گیری و کمال‌گرایی‌ست که نسبت به‌خود و دیگران دارم.
علاوه بر محتوای غنی دروس، شنیدن و خواندن پرسش‌ و پاسخ‌ها و ابرازاهای دوره، علاوه بر یک منبع خوب یادگیری،  الهام‌بخش و پر از انرژی‌ برایم بود.
به‌جای انباشت خشم و دل‌خوری‌ها و در نهایت واکنش تند و قطع رابطه به گفت‌وگو و ابراز به‌موقع و اصلاح روابط می‌اندیشم.
هنگام خشم و رنجش از تعدادی دوستانم، آن‌را بارها به کارگاه برده و با تعویق واکنش حدود یک‌ماه توانستم در سال جدید ابرازی منطقی و آرام با آن‌ها داشته باشم.
حذف و کاهش ادویه‌جات از رژیم غذایی ۹۵ درصد گیاهی‌ام موجب ناپدید شدن عوارضی در بدنم شد که پیش ازین علت آن‌را نمی‌دانستم،
هنگام بازگشت خاطرات بد و گفت‌وگوهای درونی مربوط به آن تلاش می‌کنم به‌سرعت تصویر اهدافم را به ذهن بیاورم.
به نسبت آنچه بودم تغییرات بسیار خوبی کرده‌ام اما از آنجایی‌ که هر وقت به‌‌خود مفتخر می‌شوم سپس یک سقوط آزاد اساسی دارم، به‌‌خود می‌گویم من تازه ابتدای راهم و تا خالص‌سازی درونم کار زیاد دارم پس جزوات آهیمسا را پیش‌ رویم باز می‌گذارم.
در پایان از شما استاد خوبم به‌خاطر تمام دوره‌های بی‌نظیرتان نهایت سپاسگزاری را دارم، خداوند مهربان را سپاس می‌گویم که شما را به ما هدیه داد.
همین‌طور از تیم پشتیبانی که همیشه به بهترین کیفیت دوره‌های ارزشمند شما را در اختیارمان قرار می‌دهند.
با سپاس بسيار از استاد گرامي و كانون يوگا كه يكي از بهترين تجربه‌هاي زندگيم مي‌باشد.
خشم و بداخلاقي در من باعث شكست‌ها و بيماري‌هاي سختي شده‌اند. ريشه در دردهاي قديمي خود و خانواده‌ام دارند و اميدوارم با ادامه خودشناسي، يوگا و مراقبه (سخت‌ترين كار برايم) بتوانم آن‌ها را كنترل و به كم‌ترين حد برسانم. براي من لازمه كه به اين جلسات آهيمسا چندين بار گوش كنم چون هربار به نكات جديدي توجهم جلب مي‌شود. كاش ميشد بتوانیم آن‌ها را نگه داريم. در هر صورت سپاس، من هنوز با وجود بخشش‌ها، راه طولاني‌ای در پيش دارم كه خود را در برابر ناملايمات آرام كنم.
با درود و قدردانی خدمت استاد بی‌نظیرم
چند روزیست که آگاه شدم تمام خشم‌هایم از خودم می‌باشد و هر نوع تفکر خشم‌آلودم نوعی تنبیه، سرزنش یا زیر سوال بردن خودم می‌باشد
و این نگرش به‌دلیل اینست که افکار، دیدگاه و خشم‌های ذهنم را قبول کرده‌ام و از خود حقیقی‌ام، اعمالم و نوع رفتارم دور شده‌ام، و نیاز به باور خود دارم.
با توکل به‌خدا تجربه‌ی جالبی که دیروز اتفاق افتاد، برای اولین بار وقتی به‌خاطر یکی از مشکلاتم، ذهنم به‌ سمت غر‌‌ زدن رفت بلافاصله آگاهانه به‌‌سمت شکر‌گزاری رفتم و بر روی کاغذ از شکرگزاری‌هایم نوشتم.

خدا را به‌خاطر وجود ارزشمندتان شاکرم
با قدردانی از همراهان دوره، از شرکت‌کنندگان و پرسش و پاسخ‌های ارزشمند و ابرازها.
درود و سپاس به استاد عزیز
این دوره برای من تولد دوباره بود چرا که سالیان سال خشمم رو به‌خاطر احترام و ترس از دست دادن یک شرایط سرکوب کردم و باعث شد زندگی‌ با حال بد و کنترل زیاد، روی خودم با تخریب برای من رقم بخوره
تمرین‌های کارگاه شماره ۲، هر روزه در زندگیم هست و باعث شده مثل اوایل تمرین دیگه ناراحت نشم و بالعکس خوشحال میشم که خودم رو بهتر می‌شناسم و این‌که کجاها مالکیت‌هام سازنده بوده یا نادرست‌. هم‌چنین با وجود مشکلات بیشتر در زندگی‌ام راحت‌تر  زندگی می‌کنم.
سپاس از جناب آقای مهدوی
سلام وقتتون بخیر
ابرازی دیگر خدمت استاد ارزشمند و دیگر عزیزان
از بچگی رقص رو با تمام وجود و همراه با موزیک انجام میدادم، چند سال اخیر حسی نسبت به این‌کار نداشتم، سه هفته یا بیشتر هست که دوباره شروع به رقصیدن کرده‌ام.
توی خونه به‌محض شنیدن صدای موزیک، شروع به رقصیدن می‌کنم و گاها همراه رقص کارهای آشپزخونه رو انجام میدم و شاد میشم.
قطعا این از تأثیرات دوره آهیمساست.
با قدردانی فراااوااان از شما استاد بی‌نظیر و بی‌همتا
سلام وقتتون بخیر
اين دوره برای من سخت‌ترين دوره‌ بود که برای خود‌شناسی انجام داده بودم. مدت‌ها بود که با اضطراب شدیدی دست و پنجه نرم می‌کردم، در جلسات اول با به هم‌ریختگی‌هایی که حالا بیرون آمده بود مدام از خودم می‌پرسیدم چرا الان این دوره را انتخاب کردم؟ اما تمرین‌ها رو در نهایت دقت و توانم انجام دادم.
در سه هفته‌ی ابتدایی نزدیک به صد صفحه نوشتم و مطابق تکنیک‌ها تحلیل می‌کردم. با وجود به هم‌ریختگی شدید، از همان شروع نوشتن، بالاخره بعد از یک‌سال توانستم آرام بخوابم! تجربه‌ی خواب آرام و بدون حمله‌ی استرس، اولین دستاورد این دوره بود و از این بابت از شما سپاسگزارم.
به‌جز تمرین‌ها و درس‌ها، بابت همه‌ی سوال‌ها و جواب‌های موثری که برای من بسیار بسیار راه‌گشا بوده‌اند از سایر شرکت کننده‌ها و مربی عزیز بسیار سپاسگزارم.


پکیج دوره «آهیمسا»