«تاپاس» به معنی قربانی دادن، هزینه دادن، دگرگون کردن عادت‌های فسیلی یا دگرگون کردن گذشته‌ای است که باعث ترمز یا انجماد شده است و البته بزرگ‌ترین چیزی که همیشه ما را به عقب می‌کشد عادت‌هاست.
 
دوره تاپاس شش جلسه است و در هر جلسه تکنیکی دریافت می‌کنید که با آن عادت‌های مزاحم و بازدارنده‌ی خود را می‌بینید و در راه هدفی که انتخاب کرده‌اید یک‌یک قربانی می‌کنید. در این شش جلسه از طریق انرژی آزاد شده‌ی عادت‌ها، آرزوها و خواسته‌های اجرا نشده و گاه سرکوب شده را با تکنیک‌هایی که داده می‌شود به هدف‌های اجرا شدنی و سبک زندگی نوینی تبدیل می‌کنید.
 
به‌طور خلاصه در این دوره هم عادت‌ها را جهت می‌دهیم و متحول می‌کنیم و هم از طریق جهت دادن به آرزوها و خواسته‌ها و تبدیل آن‌ها به هدف، روند زندگی را تسریع می‌کنیم.
 

نیاز به تاپاس

🔸اگر برخی از عادت‌های شما مانند لنگری سنگین و تبدیل به سنگواره‌ای سخت و تغییر ناپذیر شده‌‌اند،

🔸اگر تردید و دودلی مثل یک ترمز مانع حرکت‌های سازنده‌ی شما می‌شود،

🔸اگر در درون خود یک شخصیت مستعد و نیرومند می‌شناسید ولی در شکوفا کردن آن ناتوان هستید،

🔸اگر به توان، بالقوه‌‌های درونی، عشق، شوق و انگیزه‌های شخصی نیازمندید،

🔸اگر می‌خواهید هدف داشته باشید ولی نمی‌توانید انتخاب درست کنید،

🔸اگر واقعا می‌خواهید یک حرکت موثر برای خود یا اطرافیان‌تان داشته باشید،

در اینجا باید قربانی (تاپاس) دهید.

مراحل ثبت‌نام:

🔸به این شماره 989222690691+ در واتس‌اپ پیام دهید
🔸کلمه تاپاس و کشور محل اقامت خود را به این شماره ارسال کنید
🔸در اسرع وقت پیام شما پاسخ داده می‌شود
🔸در‌صورت نیاز می‌توانید به شماره فوق پیامک دهید.


ثبت‌نام از طریق واتس‌اپ ورود به صفحه دوره «تاپاس»

ابرازهای کاربران دوره‌های پیشین تاپاس

سال‌های قبل در کانون یوگا چند بار دوره حضوری تاپاس را با شما گذروندم و هر بار بزرگ‌ترین تغییرات و تحولات زندگیم را که تا پیش از آن حتی جرات فکر کردن بهشون نداشتم با روش‌های این دوره و مخصوصا تمرین “نوشتن” در هر جلسه، اجرایی کردم.
با اینکه با مباحث دوره آشنا هستم ولی واقعا تا اینجا که جلسه سوم دوره آنلاین هست بیشتر از دوره حضوری موثر بود چون بارها تونستم درس‌ها و پاسخ سوال‌ها را گوش کنم. همچنان بیشترین تاثیر را از “نوشتن” می‌گیرم و ممنونم که این تکنیک را وارد زندگیم کردید.
تصمیم گرفته بودم در این دوره هدفی تعیین نکنم و فقط متمرکز روی عادت‌هام کار کنم. مخصوصا عادت‌های فیزیکی که تغییر بعضیاشون تبدیل به آرزو شده برام.
ولی طی چند روز اخیر و در جریان “نوشتن‌ها” خواسته‌ای عمیق و در عین حال ساده را در خودم پیدا کردم که باورم نمی‌شد اینقدر شفاف و ساده نمایان بشه و بتونم در یک جمله به خودم به روشنی بگم من واقعا چی می‌خوام!
با اینکه زمان کمی از شروع دوره گذشته ولی بارزترین تغییری که در خودم می‌بینم اینه که بین تصمیمی که می‌گیرم تا زمان اجرای آن کار، فاصله‌ی زمانی بسیار کم شده یعنی ایده‌ها و کارها رو زود و حتی سبک‌تر از قبل به نتیجه می‌رسونم.
سال‌هاست خیلی تردید و وسواس در انجام کوچک‌ترین کارها داشتم و در این مدت کوتاه از شروع دوره با “نوشتن” های فشرده انگار گره‌هایی در وجودم باز شده.
شاید بتونم بگم هر بار “نوشتن” برام مثل مدیتیشن عمیق باعث خالی شدن ذهن، جهت دادن به افکار و رسیدن به راهکارهای روشن میشه.
صرفا خواستم عمیقا از شما بابت ارائه‌ی این دانش عمیق و کهن به زبانی ساده و کاربردی، به‌روز شده و مدرن، تشکر ویژه کنم.
قدردان حضور پربرکت ذهن‌های روشنی مثل شما در زندگیم هستم.
هفته‌ی گذشته با شنیدن وویس‌های “مهم برای همه” نگاهی به‌خود و عادت‌هایم انداختم، دوبار گوش دادم و ناگهان به بی‌حوصلگی خود آگاه شدم. جالبه بیش از 20 سال پیش در اولین دوره مدیتیشن به آن آگاه شدم و وقتی با ناباوری به ‌شما گفتم، فرمودید درسته، آنچه دیدی درسته.
در حالی‌که بسیار فعال و پر تلاش بودم …و هفته گذشته دیدم، آگاه شدم و پذیرفتم. در اثر شنوایی موثر به پیام شما.
منظورم ازین پیام اینه که دقیقا آنچه شما این هفته فرمودید هفته‌ی قبل آن‌را تجربه کردم برای بی‌حوصلگی تاپاس‌ میدم. مدام اقدام و عمل‌های لازم رو انجام میدم.
تجربه‌ی خودمو از دوره تا جلسه سوم خدمتتون ابراز کردم.
سپاسگزارم از استاد عزیز و مهربانم. ممنونم بابت عشقی که در این دوره جاری هست. همیشه یکی از بزرگترین آرزوهام این بوده که سحرخیزی رو با عشق تجربه کنم نه از روی اجبار. این چند روز تمرینات را عالی انجام دادم و سطح انرژی بسیار عالی بود و هست و هرکجا که باشم دفتر و مداد عشق بازی همیشه همرام هست و در طول روز برکت و عشق را در همه جا میبینم و یک شور و شعف واقعی رو دارم تجربه می‌کنم. سپاسگزارم بابت این عشق بی پایان.
سپاس از اين دوره‌ی خيلي مؤثر
با تمرينات و تجربيات اين سه دوره فكر مي‌كنم در من يك ناظر و كنترلر بوجود آمده كه تا رفتاري عادت گونه (حتي خيلي كوچك) از من سر مي‌زند او بلافاصله وارد ميدان مي‌شود و به نوعي مچ‌گيري مي‌كند و در همان لحظه من را وادار به قرباني كردن مي‌كند.
كلا احساس ميكنم روش زندگيم در حال تغيير است.
با سپاس
از دوستانی که سوال‌های جلسه سوم را پرسیدند خصوصا سوالاتی که درباره مفهوم لذت و تفاوت قربانی دادن و محروم کردن بود و پاسخ‌های بی‌نظیر شما ممنونم.
تا به‌حال خودم سوالی نپرسیدم چون اغلب سوال‌های دوستان این دوره سوال من هم بود و بسیار مفید و لذت‌بخش است داشتن دوستانی که نه می‌شناسی و نه می‌بینی ولی از همفکری باهاشون لذت می‌بری
ابراز من بعد از گذشت ۳ جلسه دوره‌ی تاپاس برای شما استاد مهدوی پور عزیز و همراهان خوبم در این دوره عالی و تاثیر گذار. در هفته‌ی اول، بسیار نوشتم، روزی ۵-۶ ساعت حداقل، اولین دستاورد بزرگ سوزاندن عادت طفره رفتن از نوشتنم، با توجه به حساب شده و دقیق بودن سوالات، کاملا خودبخود در پنجمین روز، از میان خواسته‌های متعدد به خواسته واقعی‌ام نزدیک شده و در پایان هفته‌ی اول کاملا مطمئن بودم که چه می‌خواهم.
در هفته‌ی دوم، از آنجا که با رهنمودها و دوره‌های ارزشمند شما استاد بزرگوار، بر بسیاری از عادت‌های سنگین فیزیکی‌ام غلبه کرده بودم، به‌نظرم رسید از بین موارد گفته شده، « تاپاس آب سرد مال من است».
من کلا آدم سرمایی و  نازک پوستی هستم که با توجه به لاغری‌ام همیشه در زمستان مشکل سردی بسیار زیاد در نوک انگشتان دست و پا دارم و به‌راحتی در زمستان حتی با پوشش خوب به‌لرزه می‌افتم.
با ایمانم به توصیه های شما، مطمئن بودم با تاپاس آب سرد دچار مشکل جدی نخواهم شد و حتما منفعتی برایم خواهد داشت و آنها را نوشتم.
بنابراین در اولین روز هفته‌ی دوم، صبح پس از ۲-۳ ساعت کوهپیمایی در هوای سرد، به منزل آمده تاپاس آب سرد را امتحان کردم، خوب اولین بار بسیار سخت بود و با آب ولرم رو به سرد شروع کردم، وبا خودم میگفتم من از درون گرمم، و واقعا با تمرکز بر درونم این حس را هم داشتم، دستاورد غیر منتظره‌ای که گرفتم بسیار شگفت انگیز بود، در شاواسانا بعد از‌ ظهرام، حالتی از رهایی را تجربه کردم که سابقه نداشت، تنفس‌هایم آنقدر سیال و سبک شده بود که همینطور خود به خود روی بدنم می‌چرخید و من نظاره‌گر و رها بودم، بسیار عالی بود.
دیگر تاپاس آب سرد برنامه هر روزه‌ام شده و مهم اینکه سرمایی بودنم بسیار کم شده و با وجود خاموش بودن وسایل گرمایشی منزل، بدون جوراب هم میگردم. و دیگر حتی سرد بودن انگشتانم آزارم نمی‌دهد و اصلا توجهی به آن ندارم. این تجربه را برای دوستانی نوشتم که شرایط مانند من دارند و به تاپاس آب سرد بسیار با احتیاط و ترس نگاه می کنند.
با انجام این تاپاس بخشی از عادات رفتاری (هفته‌ی سوم) مزاحم‌ام را نیز می سوزانم، چون دیگر حمام، گرم و بخار گرفته و خوشایند، نیست حتی برای شستشوی سر و بدن نیز برنامه‌ریزی می‌کنم که آب کمتری مصرف کنم و زودتر هم از حمام خارج شوم. مدیریت در مصرف آب، سوخت، برق، مواد شوینده و زمان هم می شود.
و بسیار دستاوردهایی که سر‌شار از آگاهی، حس‌های خوب و امید و انگیزه است.
همچنین با اینکه جلسات حضوری شما لطف و سعادت خاص خود را دارد من هم از دوره های مجازی شما (پرانایاما، مدیتیشن، تاپاس) بسیار خوب استفاده برده‌ام، چون امکان بازنگری چند باره جلسات فراهم است. و خواندن پرسش و پاسخ ها و ابرازها هم بسیار مفید است .
از شما از صمیم قلب سپاسگزارم استاد بزرگوارم، سپاسگزارم، سپاسگزارم.
این هفته که طبیعت رفتم در یک کوهستان بکر که جایگاه انسان‌های غارنشین بود جلسه هفته سوم را با توجه کامل گوش دادم و تمرین‌ها را با دقت انجام دادم در هنگام قضاوت کردن وقتی که چشم‌پوشی کردم و به طبیعت توجه می‌کردم سکوت عمیقی را در درونم حس می‌کردم و در حوضچه‌های پر آب زلال که در کوهستان بود شنا کردم با این که سرد بود اما از درون گرم بودم و با آب یکی شدم. این روزها شعف و شادی گم شده‌ام را پیدا کردم. و شب‌ها با صدای اولین نجوای ذهن و صدای خروس همسایه بیدار و آماده میشوم برای برنامه صبحگاهی. این یک معجزه است برای من. و زنده بودن را حس می‌کنم. سپاسگزارم بابت این عشقی را که با ما به اشتراک گذاشتید.
یکی از سعادت‌های بزرگ من در زندگی، آشنایی با کانون یوگا و استاد مهدوی‌پور بزرگوار بود.
دوره‌های مختلفی مانند: ذن مدیتیشن، یوگانیدرا و پرانایاما تاثیرات بسیار مهمی در روند زندگیم داشتند و دارند. در مورد دوره‌ی تاپاس، از همان هفته‌ی اول، انگار صحبت‌های پر قدرت و دلنشین استاد همچون نیروی محرکه‌ی نیرومندی، شور و شعف تازه‌ای در من بوجود آورد و  سبب شد، تابلوی نقاشی نیمه کاره‌ام را که مدت‌ها رها کرده بودم، تکمیل کنم و مقداری از اضافه‌ وزنم را کاهش بدهم.
همیشه سپاس‌گزار و قدردان آموزه‌هایتان هستم. سلامت و برقرار باشید.تا به‌حال سوالی نپرسیدم چون اغلب سوال‌های دوستان این دوره سوال من هم بود و بسیار مفید و لذت‌بخش است داشتن دوستانی که نه می‌شناسی نه می‌بینی ولی از همفکری باهاشون لذت می‌بری.
در مورد اسراف نکردن، سالهاست که مراقبم و در آن موفق و راضی‌ام.
در خصوص دو عادت کهنهٔ فیزیکی‌ام هنوز کاملا برطرف نشده ولی یخشون ترک خورده و مرحله به مرحله دارن متعادل‌تر میشن و کماکان دارم تاپاس میدم. و اما در خصوص روحیه‌ی مقاومتی و ریسک پذیری، از اونجایی که خیلی کهن و پنهان هستند  با رجوع به تجارب ۶۰ ساله‌ام تونستم با به یاد آوردن آسیب‌هائی که از آن‌ها دیده‌ام بعضی از علل آن‌را در خودم بیابم و بنویسم. این کار حس و حال خاصی بهم میده، مثل اینکه دفتر بایگانی زندگیم داره از اون آشفتگی بیرون میاد و منظم و مرتب میشه به‌طوری‌که با یک نگاه می‌تونم سرفصل‌های مورد نیازم را پیدا کنم و بدون قضاوت مرورشان کنم.
امیدوارم بتونم در این دوره با شناخت بیشتر این علل که تبدیل به عادت و شخصیتم شده و هنوز که هنوزه بهم آسیب میزنه رها بشم و به تعادل بیشتری برسم.
از سالها پیش که با سایه آشنا شدم و از طریق آشنایی با تحلیل رفتار متقابل شخصیت‌های مختلف ذهنم رو آرام آرام و در شرایط مختلف شناسایی میکردم، یکجاهایی میپذیرفتم و یکجاهایی نمیپذیرفتم، نهایتا از طریق یوگا یاد گرفتم من ذهن نیستم و ذهن گذشته‌ایست که از طریق این جسم میتونه گذشته‌ها رو پاکسازی و به صلح با خود برسونه. از طرفی حس بدآمدن از خصوصیات ذهنی را میبینم و آگاهم که این خود نفس است که از خصوصیات خود بدش میآید. و برای رهایی ازین خشم و بدآمدن دست و پا میزند. امروز 14 آذر وویس اول را گوش میدادم و آگاه شدم آنچه که در روبروی من قرار میگیرد که دارای شحصیتها و خصوصیات ذهنیم است، در واقع نوعی اختیار به انتخاب را به‌من میدهد که کجا و چگونه و چقدر به خصوصیاتی که میبینم در زندگی نیاز دارم تا بوسیله آن تعادل را در خود ایجاد کنم و این مرحله انتخاب هر لحظه و در مرحله میتواند صورت بگیرد …حس بد آمدن تبدیل به تفکر و نیاز به شناخت آن رفتار شده.
با تشکر و سپاس از وجود بسیار ارزشمند شما استاد تحول.
از جلسه اول توی درخواست‌ها و آرزو ها گوشه دفترم مینوشتم رفتن به مسکو اما صادقانه بگم اصلا جدی نمیگرفتم. به شدت توی هربار نوشتن شک داشتم و ته دلم میگفتم که نمیشه…. اما فقط مینوشتم! هنوز جلسه چهارم رو نتونسته بودم دقیقا گوش بدم…. که توی برگه‌اش دیدم نوشته سفر به جایی که شرایط اونجا رو دشوار می‌پنداریم. 
خب من به شدت سرمایی‌ام! تا حدی که توی پاییز کلی میلرزم و این سرما همیشه درونم بوده، تاپاس دادنم در هفته دوم میتونم بگم بخش مهمی‌اش دوش آب سرد بوده که با همون چندبار تاثیرش رو دیدم…. و خب اصلا نفهمیدم چی شد! بازم با کلی شک و دودلی نوشتم رفتن مسکو! اونم توی زمستون! سردترین جا میشه، و خب واقعا شرایط آسونی نیست….
بعد از اینکه بلیط خریدم باورم نمیشد که چجوری سراسر ذوق دارم، چون این تصمیمی بود که ۴ ماه قبل گرفتم اما عملی نشد و من به خودم گفتم (همونجور که شما تاکید کردین) اون خاطره رو به گذشته می‌سپارم و حس میکنم برای اولین بار قراره اقدام کنم….
راستش من از عملکردِ خودم از این چند هفته زیاد راضی نبودم و وجودِ شما و حرف هاتون باعث شد حس کنم یه نیروی زیادی از سمت تون پشتمه.
که با خودم میگفتم اگه به مشکلی بر بخورم با گوش دادن به جلسات چهارم حل‌اش میکنم….
مسکو رو برای این دوست داشتم برم که تمامِ رقصنده‌های مورد علاقه‌ام اونجان و میتونن خیلی مربی‌های خوبی باشن برام و من ۱۰ روزی که اونجا هستم رو دوره‌ی فشرده‌ی رقص میگذرونم….
مادرم هم با صحبت‌هاش بهم کمک کرد، پارتنرم هم خیلی توی این مسیر کمک کننده بود و باهم برای کشور های دیگه‌ام آدیشن دادیم….
و راستش برام نتیجه شون مهم نیست، همینکه عمل کردیم و قدمی برای خواسته‌هامون برداشتیم خیلی از انرژی‌ها جا‌به‌جا شدن….
برای رفتن به این سفر شرایط مالی خانواده‌ام خیلی خوب نبوده….
من سالها کار کردم و با تدریس توی همین رشته‌ی رقص تونستم پس انداز کنم و یه بخش خیلی زیادی از هزینه مالی‌ام رو خودم تاپاس دادم…..
من ازتون ممنونم استادِ درونم
الهی بی‌نهایت سپاسگزارم ازت که استاد عزیز و مهربان و عشق را در سر راه من قراردادی و تاپاس هدیه ویژه‌ای بود که سال‌ها منتظر همچنین هدیه‌ای بودم و نمی‌دانستم اسمش چیست؟ که از جانب خداوند به دست آقای مهدوی پور عزیز هدیه را دریافت کردم. اولین بار که کلمه تاپاس را دیدم نمی‌دانستم چیست فقط از درونم می‌گفت ثبت‌نام کن ثبت نام کن. و یک ماه قبل از شروع دوره فقط شکرگزاری کردم بابت این دوره و نمی‌دانستم چه هست فقط سپاسگزاری میکردم. الان که در دوره هستم باز شدن سلول‌های مغزم را حس میکنم. بودن را حس می‌کنم. انگار که تاپاس پاسخ تمام سال‌های من است. استاد عزیز قدردانت هستم. دوستت دارم. برکت باشید برای کره زمین.
به‌خاطر مساله‌ای از یکی از نزدیکانم ناراحت بودم از سالهای گذشته، در عین حال ارتباطم رو خوب و سالم پیش میبردم…بعد از شنیدن درس جلسه 4 و فکر کردن ناگهان به یادم آمد.، تماس تصویری گرفتم … بعد از احوالپرسی و گفتگوی معمول، سوالم رو مطرح کردم. حدود سی و چند سال پیش این عزیز ما، به ایران آمد و درخواستی را مطرح کرد، خواهر کوچکترم چند پیشنهاد دادن و نهایتا من یک پیشنهاد
پیشنهاد بنده مورد استقبال و بعد از یکماه تماس گرفتن و از من خواستن اقدام کنم …،اقدام کردم تا تمام شدن تمام مراحل.
حدود ده سالی گذشت…
ایشون و همسرشون به ایران آمدن و در منزل ما در حین صحبت‌های معمول، گفتند (مثل خواهر کوچیک شما که فلان کار رو برای من انجام دادن) فلان کار همون پیشنهادی که بنده از صفر تا صدش رو انجام داده بودم.
گفتم خواهرم اینکارو نکردن، من کار رو طبق گفته شما، مرحله به مرحله انجام دادم و مرتب اطلاع میدادم به‌ شما تا پایان کار …و ایشون حرف قبل رو تکرار کردن که خواهر شما انجام داد. همسرشون که شاهد قضایا بودن هیچ ابرازی نکردن و سکوت من و ختم ماجرا …
در حالیکه دلخوری یک گوشه قلبم باقی مانده بود.
تا چند روز پیش که زنگ زدم و دوستانه مطرح کردم، خانمشون گفت: من پشت سر شما، حرف شما رو تایید کردم ولی ایشون اصلا قانع نمیشه
با خودشون صحبت کردم، ایشون کلا انکار کردن گفته‌هاشون رو ….گفتن هیچی راجع‌ به این مسئله را به یاد نمیارن.
نتیجه… من خالی شدم از دلخوری
اینکه تونستم ابراز کنم، برام کافی و آرامبخش بود و تو این دو سه روز گذشته هر وقت قلبمو مرور میکنم احساس سبکی و راحتی دارم.
قدردان وجود پاک و ارزشمند شما هستم..استاد بینظیرم
میخواستم با اجازه از محضرتون تجربه خودم از دوره را تا به این لحظه را ابراز کنم. من چند سال است که بدون اینکه خودم متوجه باشم بطور پیوسته در حال تاپاس دادن بودم و علت اتفاقات مثبتی که برایم پیش می آمد را نمی‌دانستم. با شرکت در این دوره متوجه شدم که اولا کارهایی که انجام داده‌ام و البته هنوز هم انجام میدهم همگی در زمره تاپاس بوده‌اند و دوم اینکه نتایج مثبتی که در طول این چند سال در زندگی‌ام شاهد آن بوده‌ام درصد بالایی از آن به‌خاطر تاپاس‌هایی بوده که مستمر در حال انجام آن بوده‌ام. عادت بسیار کهنه و ریشه‌داری که کاملا ناامید از ترک آن بودم و به‌دفعات با تلاش فراوان هر بار شکست خورده بودم به یکباره و با آسانی از زندگی‌ام محو شد. دوش آب سرد که آرزویی دست نیافتنی بود، اینک به‌راحتی برایم میسر شده. تازه متوجه شدم هر عادت مخربی را که به‌خاطر تنها هدف زندگی‌ام، آن‌ را ترک میکنم و یا عادت سازنده‌ای را جهت نیل به هدفم ایجاد میکنم خود بطور اتوماتیک باعث تاپاس دادن عادت‌های مخرب دیگرم می‌شود. بسیار ذوق زده شده‌ام از اینکه با این تکنیک چقدر راحت و به‌سرعت می‌شود به‌سمت رسیدن به هدف حرکت کرد. ضمنا مورد بسیار مهمی که نیز از دوره دریافت کردم این بود که عادت های سازنده مانند مراقبه روزانه ‌که به‌صورت عادت درآمده را با آگاهی از اینکه کل پروسه مراقبه خود نیز نوعی تاپاس است، (از بدو بیدار شدن تا به انتها رساندن مراقبه) را چنانچه با آگاهی از اینکه خود تاپاس است، انجام دهم، دیگر صرفا انجام تکلیف برایم نیست و دارای کیفیت دیگری شده. خداوند متعال را بی‌نهایت شاکرم که افتخار شاگردی استاد مهربان و دلسوزی چون شما را به بنده عطا نموده.
ببخشید که نمی تونم کلمه burn را بکار ببرم و از باز پردازش انرژی استفاده می‌کنم, چون در بچگی شکلات داغ روی پام ریخته از این کلمه وحشت دارم: (ابراز متعلق به جلسه‌ی اول). اما الان از کلمه سوختن دیگه نمی ترسم و از کوره خوشم آمده! نمی‌دونم چی شده: (ابراز متعلق به جلسه‌ی پنجم)
خیلی ممنونم که از فضای امکان و گورجیف و ارتباط آن با تاپاس صحبت فرمودید. معمای بزرگی را برایم حل کردید و حالا فهمیدم چطوری می تونم از فضای امکان کمک بگیرم و پر از شور و کیف و  امید شدم. من برای دسترسی به فضای امکان به دوره تاپاس نیامده بودم ولی واقعا ۲ در ۲ من را بینهایت کردید استاد خیلی عزیز. بی‌اندازه سپاسگزارم.
درود و سپاس از استاد مهدوی عزیز
تنها شرح حالی که میتونم از این پنج جلسه بگم این هست که دارم تعادل در لحظه حال را تجربه میکنم و این حس عالی را مدیون شما هستم، شما بهترین استاد در زندگی من بودید و هستید براتون بهترین لحظه ها را که سرشار از سلامتی است آرزومندم.
با قدردانی از وجود پاک و ارزشمند شما استاد تحول و استاد بی‌نظیرم.
از اول دوره به دنبال عادات میگشتم، پیدا میکردم، و در حین عمل متوجه میشدم که دارم به خودم میگم آخه من که خیلی وقته روی اینا کار میکنم و تقریبا در اعتدال خوبی با این عاداتم. هفته‌ی قبل باز رفتم سراغ جدول جلسه‌ی دوم، ناگهان دیدم فنگ‌شویی خیلیییی به‌من شور و شوق و شادی میده از اتاق کارم شروع کردم،
حتی نظافت کف رو هم انجام دادم چون عاشق تمیزی و پاکی هستم … و این نظافت رو ادامه دادم. میخواستم تمرین رو کامل کنم و دیدم تمیزی بهم حس خوب میده واز دیدنش لذت میبرم و انگیره میشه برای ادامه کار…تا امروز که هفته‌ی 5 رو گوش دادم. ارتباط کمالگرایی با سخت‌گیری و مقابلش آسانی….چیزی که خیلی نیازش دارم و درگیر و دار نوشتن سوخت و هزینه بودم  و…. ناگهان متوجه شدم نیازم عشقه و من ساااالهاست از یک قلب تهی انتظار عشق دارم و هزینه ندادن عشق به خودم رو دیدم و اینکه در بانک اشتباهی سرمایه گذاری کردم، احساس کافی نبودن و کمالگرایی و سخت‌گیری در نتیجه نداشتن احساس رضایت از خود و تلاش‌هام و یادگیریهای بی‌وقفه.
آگاه شدم به عادات سخت‌گیری و کمالگرایی، ملاحظه کاری، خشونت و قاطعیت زیاد…
آگاه شدم به نیازهام، و مسیر رسیدن به هدف برام روشن و شفاف شده.
متشکرم از شما و دوره‌های تحول بینظیرتون
سلام و با تشکر از استاد مهدوی عزیز و دست اندرکاران این دوره.
من الان نزدیک به ۳ هفته‌ست (از جلسه ۲) که می خواهم ابرازی کنم در رابطه با قربانی رفتاری یا فیزیکی‌ای که دادم و آن به عقب ننداختن کارهایم بود و تا امروز با خودم کشمکش داشتم که ممکنه ابرازم به درد بقیه نخوره یا به قول معروف اضافه کاری باشه و بیخودی وقت خودم و بقیه رو بگیرم تا بالاخره متوجه شدم که همین ابراز نکردن من یک عادت کهنه هست که به قربانی کردن نیاز داره و شاید من از قضاوت شدن یا نظر دیگران می ترسم.
به هر حال من نه تنها توانستم توی انجام کارهای خونه همه چیز رو همان موقع به انجام برسونم (حتی کادوهای شب سال نو رو برعکس هرسال از ۱ ماه قبل خریدم) بلکه توانستم تیم هاکی خودم را با فقط یک فرمان به بازیکنام که گل زدن و خوب بازی کردن رو به ۵ دقیقه آخر بازی «موکول نکنند» و این باعث ایجاد انگیزه و رفتن به مرحله نهایی برایمان شد.
من هربار که فکر می کنم همه چیز رو بلدم باز دوره‌های شما را می‌گذراندم و هربار منو غافلگیر و سرزنده میکنید.
یک دنیا تشکر
درودها استاد عزیز
من دوره تاپاس را بارها گذراندم ولی اعجازی که در دوره‌های شما وجود دارد، اینست که هر دوره، با اینکه مطلب یکی‌است و تغییرناپذیر، اما کل دوره هر بار تازه، به‌روز و متفاوت با دوره قبل، حتی اگر بلافاصله برگزار شود، می‌باشد!
بینهایت ازتون سپاسگزارم و امیدوارم هزاران نفر دیگر بخصوص عزیزان خودم از دوره‌های شما استفاده کنند که هر جلسه‌اش دنیایی از سازندگی و رضایت در پی داشت!
سپاس بی اندازه
سلام و درود
برای من اولین بار بود که در دوره‌ای چنین شرکت میکردم. هفته‌ی اول با تمرین نوشتن بزرگترین شکست، برون‌ریزی (گریه) زیادی داشتم… و در روزهای بعد متوجه شکست‌هایی در زندگی‌ام با الگوی مشابه شدم و این بهترین تراپی برای من بود.
با تمرین هفته‌ی دوم ارتباط زیادی نگرفتم، چون تاپاس‌های فیزیکی نمونه را از قبل رعایت میکردم. ولی کم کم با تاپاس عادت‌ها، تمرین‌ها را انجام دادم.
تمرین شخصیت ریسک پذیر و مقاوم خیلی به من کمک کرد که مدل صفر و صدی رفتار نکنم و متوجه شدم «تعادل» مهمترین نکته است.
دستاوردهای بسیاری در این دوره کسب کردم. دو کار بزرگ ناتمام را پیگیری کردم و هفته‌ی دیگر جلسه‌ی دفاع فوق لیسانسم است. (عادت اهمال کاری داشتم.)
سرعتم بیشتر شده و کارهایی که قدیم در ده روز انجام میدادم، حالا در یک روز انجام میدهم. مثل قبل با کارهای زیاد خسته نمیشوم و انرژی دارم.
در روزهای اخیر، شرایط جسمی و روحی خوبی نداشتم و متاسفانه کمتر به تمرینها رسیدم. در این مواقع ذهنم شلوغ میشود و نمیتوانم کارها را دسته بندی کنم.
میدانم باید بیشتر تمرین کنم و تاپاس دهم، چون عادت فکری کمالگرایی هنوز به من اجازه نمیدهد احساس رضایت و آسوده خاطری داشته باشم.
همچنین هنوز در مورد خواسته واقعی‌ام مطمئن نیستم و نمیتوانم آن را در آینده تصور کنم.
در آخر، بسیار بسیار از شما بابت برگزاری این دوره سپاسگزارم.
من و همسرم کمی از دوره عقب هستیم. در پایان جلسه سوم (یعنی دقیقا قبل از شروع جلسه چهارم) هر دو مشترکا و همزمان به این نتیجه رسیدیم که علیرغم رابطه خوبی که بین‌مان حاکم است ولی مشکل بزرگی در روابطمان وجود دارد که برای مدتی طولانی ناخواسته و ندانسته آن‌را نادیده انگاشتیم. ولی حالا هر دو نفر به وضوح آنرا کشف کردیم. اینکه برای مدت طولانی من در نقش رهبری بودم و ایشان در نقش صبوری و تحمل و اینک برای مدتی بالعکس که هر از گاهی باعث تنش در روابط‌مان میشده. هر دو خوشحال از این کشف و عاجز از راه حل. با شروع به گوش کردن به جلسه چهارم دریافتیم جواب سوال و راه حل به وضوح در جلسه چهارم توضیح داده شده. واقعا نمیدونم چطور مراتب تشکر و قدردانی را بجا آورم. از زمانیکه افتخار آشنایی و شاگردی شما را داشتم وجود پر برکت‌تون تاثیرات فوق العاده‌ای در طول و مسیر زندگیام داشته و دارد. بی‌نهایت ممنون از برگزاری این دوره فوق العاده.
استاد عزیزم نمیدونم چطور باید ازتون تشکر کنم.
دوره تاپاس دقیقا روز تولد من شروع شد و من این رو هدیه‌ای بزرگ از جانب کائنات می‌دونم . من در این دوره کاملا به آدم متفاوتی تبدیل شدم.  هفته اول خواسته‌ها و آرزوهامو با دقت نوشتم و حتی ساعت‌ها از عمق وجودم برای شکست‌هام گریه کردم برای آرزوهایی که هنوز بهشون نرسیدم و ممکنه هرگز نرسم اشک ریختم و ازینکه چطور باید بدون اونها زندگی و ادامه بدم.
و حالا بعد گذشته پنج هفته وقتی کنار آدمهایی رفتم که قبلا قضاوتشون میکردم کنارشون سراسر انزجار و اسپاسم بودم، محل کارهای گذشتم که با خشم ازشون بیرون اومده بودم رفتم و دیدم عاشقانه دوسشون دارم و حتی غمشون غمگینم میکنه و چقدر قدر دانشون هستم به خاطر محبت هایی که در گذشته بهم کرده بودن و من نمیدیدم.
فهمیدم این عشق و رهایی بود که میتونست بزرگترین خواسته ی من باشه؛ حالا میفهمم هیچ کدوم ازون خواسته هایی که ساعت ها براشون گریه کردم حقیقی نبودن.
حقیقت کشف درونم بود که هر جایی کنار هرکسی و در هر شرایطی میتونه برای من آرامش و شادی بیاره؛ حقیقت رسیدن به این باور بود که ما نیمدیم اینجا تا دست آوردهامون ‌رو کامل کنیم اومدیم تا در مسیر رسیدن به خواسته هامون بزرگ تر و همدل تر بشیم.
شک ندارم بدون این گنج هیچ جای کره زمین کنار هیچ‌ کسی و با هیچ دستاوردی به خوشحالی واقعی نمیرسیدم. 
بینهایت سپاسگذارتون هستم؛ البته این رو هم اضافه کنم که در طی این دوره در هفته چهارم آزمونی که سالها بود از دادنش امتناع میکردم به خاطر سفری که باید میرفتم؛ رفتم و آزمون‌ رو دادم و قبول شدم با اینکه شرایط دوره برام سخت تر شد باید ساعت‌ها درس میخوندم اما شما گفته بودید انجام دوره در شرایط بحرانی اون‌ رو موندگارتر میکنه در زندگی ما
و نگرانی من ازینه که با تموم شدن دوره حتی با گذشت سالها و ماه‌ها این حال خوب از بین نره که البته شما در پاسخ دوستان بارها جوابش رو دادید.
بازهم از شما و ازین هستی بیکران بابت این هدیه بزرگ سپاسگزارم
من با شركت در دوره‌ي تاپاس روز به روز حال دروني‌ام بهتر هست، همينطور كمك گرفتن از دوره‌هاي قبلي مديتيشن. همان‌طور که در وویس‌ها گفته شد كه در گذشته نمانيم و بايد در حال باشيم، از اين رو آگاه هستم اما من در چند ماه گذشته متوجه بيماري بچه‌ام شدم كه اين بيماري نياز به چكاپ و كنترل در آينده دارد و بازده زماني سه ماه يا ممكن هست بعد از سه ماه چه‌طور شود نميدونم، كلا من نه از اين گذشته ميتونم رها شوم نه از فكر آينده.
الان خيلي بهتر هستم اما ميخوام موقع چكاپ دوره یا بيماري دوباره نابود نشم، و كنترل بيشتر بيشتری روي خودم داشته باشم.
بسيار بسيار متشكر و سپاسگزارم.
چند هفته از پایان دوره تاپاس گذشته و من می‌خواستم الان که دارم تاپاس را در متن زندگی تجربه می‌کنم، این پیام را با شما و دوستان دوره تاپاس سهیم شوم. چند جمله از طرح درس‌های تاپاس برای خودم در طول دوره یادداشت کردم که بسیار کلیدی بود و هر روز خودمو با این‌ها محک می‌زنم:
“در هر لحظه حواس من فقط متوجه همان کاری است که انجام می‌دهم و نگران و منتظر نتیجه‌ی آتی نیستم.”
آیا این واقعا همان چیزی است که می‌خواهم؟
“تبدیل زباله‌ی عادت به بازیافت تحول”
و یک جمله که در کتابی خواندم و برایم معنی واقعی تاپاس بود:
“جسورانه به دریا بزن تا نجات غریق از راه برسد.”
سپاس از حضور شما و تکنیک‌های اصیل و کهنی که در قالب مدرن و به زبانی ساده ارائه می‌دهید و سپاس از همه کسانی‌که برای برگزاری دوره‌ها زحمت می‌کشند و سپاس از خودم که واقعا تاپاس دادم.
من هیچ آشنایی با تاپاس نداشتم ولی بعد شرکت در دوره متوجه شدم تا جلسه پنجم اکثر موارد رو بدون اینکه بدونم قربانی میکردم که به علت تربیت و آموزش خانوادگیمون بوده. دبیر زیست شناسی هستم و هر جایی لازم میشد برخی مطالب جلسه سوم (صرفه جویی در مصرف) رو در کلاس اشاره میکردم ولی شما چنان بیان لطیف و گیرا در عین حال ملموس و قابل درکی بیان میکنید که شنونده مجذوب میشه. بحث هورمونها رو سالهاست که تدریس میکنم و هیچگاه تجربه چنین توضیح عالی رو نداشتم.
این جمله شما که: قلبا ازتون میخوام تمرینات این جلسه رو انجام بدین، در من چنان تعهدی رو به وجود میاره که تمرینهای همه جلسات رو با تمام قلبم انجام میدم.
حدود ۱۰ ساله که خودم رو از داشتن هر آرزویی محروم کردم و این جمله شما‌ که در خلوت خود تصویر طرح انجام شده خود را در زمان موعود ببینید برام حس خیلی خوبی رو داد.
و ممنون که مدت زمان استفاده از دوره رو زیاد کردید چون با آرامش خیال و با دل و جان میشه استفاده کرد. بهترین دعاهام تقدیمتون
عشق برای استاد عشق
تاپاس‌هایی که اکنون دارم در زندگی استفاده میکنم در این مدت توانستم شهوت را تاپاس کنم و انرژی آن را متحول کنم که دستاوردهای شگفت‌انگیزی برایم داشت. عادت خرید طلا رو بردم توی کارگاه و دیدم که برای تهیه چند گرم طلا چند تن خاک به همراه موجودات زنده نابود می‌شوند و جایگزین کردم. و برای من شگفت‌انگیز است که دارم به‌صورت حرفه‌ای زندگی میکنم و یک روز را کامل زندگی میکنم به همراه کلی برکت و با خواهرم که رابطه خوبی نداشتم الان داره از رفتارهای من الگو برداری می‌کنه و خیلی مشتاق هست که تو دوره شرکت کنه. فرش‌های خانه را تاپاس کردم و میخواهم از فرش‌های سنتی استفاده کنیم. شامپوی سرم را تاپاس کردم و پودر گیاهی استفاده میکنم. و تاپاس‌های دیگر ازجمله شیرینی و روابط و سحرخیزی و شنای آب سرد بدون محدودیت فصلیرودربایستی و خجالتی بودن و طبیعت گردی به سبک تاپاس و بهبود روابط با خانواده به سبک تاپاس. استفاده از جمله به نیت اولین بار و کلمه شگفت‌انگیز تاپاس برای من معجزه میکند و عادت های دیگری را متحول کردم. این دوره به اندازه سنم تغییرات شگفت‌انگیزی داشت. از کانون یوگا و استاد عزیز بی‌نهایت سپاسگزارم.

موضوع: تغییرات متحول‌کننده تاپاس در زندگی و متعهد شدن به اهداف تعیین شده
• انجام تمرین‌های منظم یوگا
• کاهش وزن و سایز
• از بین رفتن ریزه‌خواری و افزایش مصرف آب
• دوش آب سرد
• زود خوابیدن در شب‌ها
• بیدار شدن صبح‌ها بدون نیاز به تنظیم ساعت
• مصرف بهینه آب و برق و مواد پلاستیک
• کم شدن رودربایستی

موضوع: اهمیت مدیریت فردی و جایگاه تاپاس برای رسیدن به اهداف
بسیار سپاسگزارم از استاد مهدوی پور عزیز برای این دوره خیلی خیلی عالی. من دوره‌های مختلف استاد رو شرکت کردم و هر دوره برام مثل یک چراغ، بخش‌هایی از روان و زندگیم رو روشن کرد. از شما صمیمانه سپاسگزارم. از نوشتن شکست‌ها در تمرین جلسه اول طفره میرفتم اما خودم رو مجبور کردم به نوشتن و یک روز بعد از شروع دوره، این کار رو انجام دادم. برام تداعی بسیار تلخی بود به گذشته و همراه با اشک‌های بسیار. شکستم رو در حوزه روابط میدونستم، به این صورت که خوبی‌هایی که به اطرافیان میکردم رو با بدی پاسخ می‌دادن، حتی افراد نزدیک (به طور مثال خانواده). تصمیم گرفتم گذشته رو به گذشته بسپارم و با نگرش جدید دوباره آغاز کنم که به‌طرز معجزه آسایی، برخی از افراد قبلی از زندگیم خارج شدن و افراد جدیدی با انرژی‌های همسو وارد زندگی‌ام شدن که سرآغاز برکت‌های جدید شده برام و از این بابت سپاسگزارم. ابراز دیگر اینکه، من همیشه در طول زندگی، موفقیت رو شادی و رضایت درون قلمداد می‌کردم و وقتی در جلسه دوم این تعریف رو برای موفقیت ارایه دادید، بسیار خوشحال شدم که در راه درست قدم گذاشتم و اشک شوق از دیدگانم سرازیر شد.
با عرض سلام و احترام، درود و ارادت بسیار بر استاد مهدوی بزرگوار.
من دوره پرانایاما و مدیتیشن و اکنون دوره تاپاس را با ایشان گذراندم. دوره تاپاس برای من آگاهی بیشتر در هر لحظه را به ارمغان آورده و از این بابت بسیار خوشحال هستم و خدا را شکر می‌کنم که این موقعیت برایم فراهم شد. با وجود اینکه خودم در کار آموزش و طراحی و برنامه‌ریزی درسی هستم، کاملاً آگاه هستم که چقدر در طراحی دوره تاپاس وقت و زمان صرف شده و به این زیبایی دوره تاپاس را برای ما ارائه دادند، به‌خصوص استاد مهدوی با کلامی واضح و شیوا بیان می‌کنند که جای سوال باقی نمی‌ماند. و به‌نظر من ایشان یکی از بهترین اساتید هستند. با تمام وجود از ایشان کمال تشکر را دارم و از خداوند بزرگ و مهربان برای ایشان صحت و سلامتی را خواستارم. از عوامل پشتیبانی هم، تشکر و قدردانی می‌کنم. از اینکه با تاخیر ابراز را بیان کردم عذرخواهی می‌کنم، مادر و همسرم بیمار بودند و خودم یک عمل جراحی داشتم.
با سپاس فراوان
من برای بار چهارم یا پنجم است که در دوره تاپاس شرکت می‌کنم. این دوره همیشه مرا سرحال و پر انرژی و به آینده امیدوار کرده است. خدا آقای مهدوی را حفظ کند که انسانی کمیاب و خود ساخته است و دانش و تجربه خود را در اختیار دیگران می‌گذارد. از همراهان ایشان نیز تشکر می کنم. امیدوارم این دوره با فواصل کمتر باز هم برگزار شود. ارادت


پکیج دوره «تاپاس»