قبل از پرداختن به موضوع راهپیمایی متحولکننده به بیان شیوههای موثر برای حفظ سلامتی شهروندان ساکن در شهرهایی با هوای آلوده میپردازیم.
در روزهایی که هوا تمیز است:
– تا حد امکان از خانه خارج شوید.
– در صورت امکان کارهای خود را پیاده انجام دهید.
– تا جایی که میتوانید ورزش و فعالیت فیزیکی داشته باشید.
– تنفسهای یوگا مانند کاپالابهاتی، بهاستیرکا و سه مرحلهای را روزی دو تا سه نشست انجام دهید.
– در صورت آفتابی بودن هوا، خود را در معرض آن قرار دهید.
– دقایقی در روز تمام پنجرههای خانه را باز کنید.
– میوه و مواد سبز فیبردار مصرف کنید.
– مایعات فراوان بنوشید تا سموم روزهای آلوده را از بدن خود خارج کنید.
انجام راهپیمایی متحولکننده:
وقتی هوا پاک است به شیوهی زیر بین ۱۵ تا ۴۰ دقیقه راه بروید تا جسم شما از ناخالصیها و سموم و ذهن شما از تنشها پالایش شود.
– دستها خالی باشد و حتی یک دستمال کاغذی با دست خود حمل نکنید.
– در صورتیکه باید باری را حمل کنید از کولهپشتی استفاده کنید.
– نگاه به روبهرو و در امتداد افق باشد. اگر در فضای بسته راه میروید باز هم نگاه روبهرو باشد.
– چانه موازی با زمین و سر و گردن نسبتا صاف و در امتداد هم باشد و هرگز سر را به پایین خم نکنید.
– از نگاه خود برای دیدن اجسام پیرامون بهخوبی استفاده کنید.
– دستها را آزاد بگذارید تا حرکات آونگی خود را به جلو و عقب داشته باشند.
– به شانهها توجه کنید که با حرکات دستها، آنها نیز حرکت کنند.
– بهجز عضلات پشت که برای صاف نگهداشتن ستون فقرات و پاها که برای راه رفتن فعال هستند، سایر اعضای بدن را آزاد نگه دارید.
– افکار و تنفسهای خود را کاملا آزاد بگذارید یعنی آنها را کنترل نکنید بلکه فقط به آنها آگاه باشید.
* پس از چند بار راهپیمایی متحولکننده، اگر توانستید امتداد نگاه خود را در خط افق حفظ کنید، این تمرین را در ادامه انجام دهید:
– در تمام لحظات راه رفتن نگاه خود را به دوردست و در یک فضای ثابت نگه دارید.
– مادامی که نگاه روبهرو است، فضای بین دو ابرو یا وسط پیشانی خود را به اندازهی یک تخممرغ حس کنید.
– بیدار و فعال شدن این نقطه بهصورت تغییر حسِ فیزیکی، سنگینی، فشردگی یا احساس یک نوع مرکز ثقل، خود را نشان میدهد.
– وقتی این جایگاه فوقالعاده و اثرگذار ساخته شد، تجسم کنید هوایی که با دم وارد بینی میشود حاوی نیروی زندگی، سلامتی، اراده و آگاهیِ تازه است. مجسم کنید این ماهیت زندگیبخش با دم وارد میشود و هنگام بازدم خستگی، تنش، بیماری و تمام عوامل سنگین و کسلکننده همراه با هوای مصرفشدهی بازدم خارج میشود.
• کسانی که دورهی مدیتیشن (مراقبه) را گذراندهاند پس از این راهپیمایی بنشینند و مدیتیشن کنند.
نکات کلیدی راهپیمایی متحولکننده
– در امتداد بودن ستون فقرات، گردن و پشت سر
– رها بودن تمام بخشهای صورت، شانهها، بازوها، کف و انگشتان دستها
– حفظ خمیدگی طبیعی انگشت دستها و حرکات آونگی دستها به جلو و عقب
– حفظ نگاه به افق و انرژی حیاتی و توجه به وسط پیشانی
– متمایز کردن ماهیت سازندهی دم از زبالههای بیرون روندهی بازدم
– تکرار تمرین بهصورت هر روز دریافت حسهای جدیدتر نه بهصورت انجام وظیفه و اجرای مشق شب
ایجاد تمرکز و دفع سموم
در تمرین راهپیمایی متحولکننده تاکید زیاد روی راهپیمایی و توجه و دقت به نقطهی وسط پیشانی یا همان محلی است که یوگیها به آن چشم سوم میگویند.
در واقع این تمرینها برای دفع سموم هستند که شکل بسیار وسیعی دارد یعنی هم سموم فیزیکی را از بدن خارج میکند، هم سموم عاطفی مثل خشم، نگرانی، اضطراب، اندوه و حالتهای دیگر و هم سموم ذهنی مثل افکاری که مخرب سلامتی و ساختار فیزیکی و نظم طبیعی جسم و ذهن ما هستند.
نتایج راهپیمایی متحولکننده
وقتی که جسم ما از سموم پاک باشد و بدن سالمی داشته باشیم، خودبهخود کارکرد و توانایی ذهن و عواطف بیشتر ظاهر میشود و مورد استفاده قرار میگیرد. دلیل آن نیز واضح است؛ جریان خون بیشتر و اکسیژن تازهتری به سلولهای مغز میرسد و وقتی که کبد، کلیه و سایر اندامهای بدن سبک باشند و مواد انباشته شده در آنها وجود نداشته باشد، دفع سموم راحتتر صورت میگیرد. بدن فیزیکیِ پر انرژی و سالم سلولهای مغز را تغذیه میکند و تمام بالقوههای نهفتهی مغز آشکار میشود و ما میتوانیم با تمامیتِ ذهنی بیشتری زندگی کنیم.
در روزهایی که هوا آلوده است باید نکاتی را رعایت کنیم و روزهایی که هوا صاف و تمیز است برای جبران روزهای آلوده نکات جدیدتری را بهکار ببریم تا بتوانیم بدن و ذهن خود را سبکتر کنیم و باعث افزایش کاراییهای جسم و ذهن خود شویم.
یکی از انواع سموم؛ انباشتگی اطلاعات
اکنون به تمرینها از بعُد دیگری نگاه میکنیم یعنی تمرینها بهشکل جامعتر و موثرتر و در مواقعی تحلیل آنها. از طرفی کسانیکه بهطور عملی این تمرینها را انجام ندادند، میتوانند کمکاری را جبران کنند و اطلاعات و دانستگیها نسبت به تمرین را به عمل تبدیل کنند.
ما در عصر اطلاعات زندگی میکنیم، اطلاعات زیاد به سهولت و رایگان در اختیار ما قرار میگیرد. نسل جدید به محض اینکه با دنیای بیرون آشنا میشوند و حواس آنها دریافت از بیرون را یاد میگیرد، شروع به جمعآوری اطلاعات میکنند.
میتوان بهجرات گفت که اگر اطلاعات در ضمیر ما انباشته شود درست مانند سموم عمل میکند. یعنی اگر اطلاعات بهکار گرفته نشود و صرفا مشغول دریافت آنها باشیم، این اطلاعات در مخازن ذهن انبار میشود. بیشتر این اطلاعات بُعد اجرایی دارند و وقتی ما آنها را اجرا نمیکنیم احساس ملامتِ خود، احساس گناه، عقب ماندن از زمان و جریانهای فرهنگی و … در ما بهوجود میآید. در اینصورت تعادل بین عمل و بخش یادگیری و تئوریِ ذهن ما از بین میرود یا بههم میخورد ولی وقتیکه اطلاعاتِ قابل اجرا را به عمل درآوریم این تعادل برقرار میشود.
به اینصورت میتوان گفت که اطلاعاتی که راجع به تمرینهاست یا نباید وارد وجود خود کنیم یا وقتیکه تصمیم به این کار گرفتیم با دقت آنها را وارد کنیم، به آنها برنامه دهیم و آنها را مدیریت کنیم تا کاملا بُعد اجرایی بگیرند. بنابراین هر قسمت از تمرین راهپیمایی را چند روز بهکار ببرید و بعد به دریافت و اجرای تمرین بعدی بپردازید.
نقش پاککننده و موثر برخی از مواد غذایی
برخی از مواد غذایی میتوانند آلودگیهای هوای سنگین را از بدن ما دور کنند و البته کسانیکه در شهرهایی با هوای پاک زندگی میکنند نیز میتوانند برای دفع سموم، هر از گاهی این موارد را بهکار ببرند.
بعضی میوهها و سبزیها روی دستگاههای دفع سموم بدن کارِ مثبت میکنند. مثلا در فصل زمستان در نیمکرهی شمالی زمین میوههایی مثل انواع مرکبات، انار و سیب از این دست هستند. مرکبات دارای آب فراوان و سرشار از ویتامین بهخصوص ویتامین C هستند و آنزیمهایی که در مرکبات وجود دارد، میتواند باعث تسریع جریان خون شود. این موضوع نقش موثری در رسوبزدایی عروق و سلولها همچنین بالا رفتن متابولیسم و سوختوساز دارد. انار از میوههای آبداری است که میتواند کبد و کلیه را به بهترین نحو بهکار اندازد؛ سموم را از کبد دور کند، کار کلیه را سبک و دفع مواد سمی را راحتتر کند. سیب دارای موادی است که میتواند باعث بالا رفتن متابولیسم شود.
در آیورودا*(Ayurveda) سیب جزو میوههایی است که واتا*(Vata) را بالا میبرد؛ واتا عاملِ حرکت است و این حرکت شامل جریان خون و دفع سموم نیز میشود. بهطور کلی از میوههای آبدار فصل و ترجیحا دارای قند کمتر که کالری زیاد نداشته باشند، استفاده کنید چون اگر به حد کافی حرکت نداشته باشید، خودِ کالری زیاد معضل جدیدی خواهد شد.
*آیورودا: علم باستانی و کهن هندی که بر پایهی سلامت جسم و ذهن استوار است و در هند، اروپا و امریکا بسیار مورد توجه است.
*واتا: یکی از سه دوشا (Dosha) در آیوروداست.
سبزیجات و میوهها
سبزیهای سبز رنگ و دارای بافت سلولزی محکم میتوانند سموم را به بهترین شکل از بدن ما دور کنند. این سبزیها شامل کرفس، کاهو، بهطور کلی سبزیهای دارای برگ سبز مانند سبزیخوردن، اسفناج، جعفری و گشنیز و … هستند. برخی ریشهها مانند ترب قرمز، لبو، شلغم، هویج، ریشههای خاص که طعم تند دارند مثل سیر و پیاز به هر صورتیکه در غذا یا سالاد باشند؛ خام یا پخته میتوانند دفع سم را انجام دهند.
کرفس، کاهو، گشنیز و جعفری جزو سبزیهایی هستند که در آیورودا اشارهی زیادی به آنها شده که هم میتوانند کبد را از سموم تخلیه کنند و هم کلیهها را بیشتر بهکار اندازند. این مواد بهخصوص برای کسانیکه مواد پرکالری زیادی مصرف کردهاند و در مرز کبد چرب هستند یا کبد چرب دارند فوقالعاده مفید است. وقتی کبد سالم و سبک باشد و انباری از اندوختههای مصرفنشده، نباشد در اینصورت میتواند نقش بسیار موثری در دفع سمهایی داشته باشد که نه تنها از غذا بلکه از راه بینی و هوا هم وارد بدن ما میشود.
همچنین برای بهکار انداختن کلیهها یعنی سالم و سبک کردن آنها نوشیدن مایعات رقیق شده مانند آبمیوههای رقیق شده و دمنوشهای رقیق توصیه میشود. مایعات در فصل زمستان و هوای سرد بهتر است گرم مصرف شود (منظور رسیدن به نقطهی جوش نیست بلکه فقط گرم) و در تابستان مطابق دمای محیط. انواع دمنوشها شامل آویشن، گل بنفشه، چای لاهیجان یا چای سیاهی که فاقد اسانس و مواد بودار باشد، چای سبز و … هستند. تمام اینها باید بهصورت رقیق و مقدار کافی نوشیده شود تا کلیهها بهکار افتد. همینطور آبمیوههای رقیق شده خیلی بهتر از آبمیوهی خالص است مثلا اگر آب مرکبات میل میکنید اگر نیمی از لیوان آب جوش باشد سالمتر، سبکتر، کمکالریتر و تصفیه کنندهتر خواهد شد.
نقش حرکات فیزیکیِ کافی در دفع سموم
نمیتوان گفت که اهمیت تغذیه بیشتر است یا حرکات فیزیکیِ کامل و مورد احتیاجِ بدن چون هر دو به یک میزان اهمیت دارد.
اگر تغذیه درست باشد، مایعات کافی بنوشیم و مواد ضد سم را در تغذیه داشته باشیم ولی حرکت فیزیکی نکنیم آنقدر موثر نیست چون حرکات فیزیکی باعث میشود که جریان خون تسریع شود، فشارِ کافی در عروق ایجاد و قلب با قدرت بیشتری کار کند و مواد غذایی و مایعاتِ مصرفشده به بهترین شکل در بدن به گردش درآید و باعث کار مثبتِ اندامها شود. حرکات فیزیکی میتوان از ورزشهای هوازی، پیادهروی، بدنسازی، دوچرخهسواری، تنیس، فوتبال، والیبال و … نام برد. همچنین انجام آساناهای یوگا در بهبود کارکرد اندامها و دستگاههای فیزیکی بدن بسیار موثر است چون کششهایی که در آساناهای یوگاست باعث سلامت عروق، سیستم عصبی، ماهیچهها و تاندونها میشود و انقباضهایی که در آساناهاست باعث تقویت عضلات قرمز، تاندونها، رباطها، عضلات دیوارهی قلب و دستگاه تنفس میشود.
راهپیمایی متحولکننده
پیادهروی از تمام ورزشهای گفته شده قابل دسترستر، سالمتر و بیخطرتر است و اگر بهصورت عادت و تکرار روزانه باشد، حتی موثرتر از ورزشهای نامبرده است ولی باید پیادهروی را متحول کنیم یعنی به شکل خاصی که توضیح داده شد، اجرا شود. انجام این پیادهروی هم جسم و هم قوای ذهن را به یک نسبت تقویت میکند و واقعا مانند یک یوگای کامل است. حتی برای عدهای که نمیتوانند به دلیل مشکلات جسمی یوگا انجام دهند این پیادهروی خیلی قابل اجراتر است.
از امروز این پیادهروی را با شیوهای که گفته میشود و با نیت تازهی خود انجام دهید و آنچه در گذشته از این پیادهروی در ذهن و حافظه داشتید بهعنوان دانستگی تعریف کنید؛ دانستگیهایی که هنوز به عمل در نیامده است.
در این پیادهروی عوامل مهمی کار میکنند؛ در بخش پایین بدن، پاها در حال حرکت هستند و کاری به آن نداریم چون هزاران سال است که بهعنوان انسان این کار را انجام دادهایم. بهعبارتی بهصورت عادت درآمده و حتی میتوانیم در حین پیادهروی آواز بخوانیم، کتاب در دست داشته باشیم و متنی را حفظ کنیم، با دوست خود صحبت کنیم، به مناظر نگاه کنیم و … یعنی پاهای ما نیاز به دقت و توجه ندارد و کار خودش را میکند.
در قسمت بالای بدن، بالاتر از کمر و قفسهی سینه در پیشانی و سر؛ آنچه مهم است در اینجا میگذرد. در این قسمت نقطهای وجود دارد که در یوگا به اسم چشم سوم یا آجناچاکرا* (Ajna Chakra) تعریف شده است. البته داستانهای زیادی در ارتباط با آجناچاکرا ساخته شده و بعضی هم حقیقت است ولی وقتی اطلاعات بدون نسخه یا دستورالعمل اجراییِ درست بهدست ما برسد، بخش داستانسرایی و رویابافیِ ذهن ما کار میکند. پس دربارهی چشم سوم داستان میبافیم و این موارد که بیشتر به خرافات شبیه هستند ذهن ما را از واقعیتِ وجودی خود و واقعیتی که در دایرهی جسم و ذهن ما میگذرد، دور میکند.
*چاکراها مراکز انرژی در بدن هستند و آجناچاکرا یکی از این مراکز است.
در اینصورت اگر بخواهیم تمرینِ درست انجام دهیم ضمن انجام پیادهروی باید اول اعضای بدن را مطابق مواردی که گفته شد، مدیریت کنیم؛ مواردی مانند فرم ستون فقرات، زیر چانه، پشت سر و در عین حال رها بودنِ اعضای بدن که اشاره شد. موارد ذکر شده بسیار مهم است چون اگر ما بتوانیم این دو تناقض را مدیریت کنیم؛ یعنی صاف بودن و در امتداد بودنِ ستون فقرات، سر و گردن و همزمان رها بودنِ صورت، شانهها، دستها، بازوها، شکم و تمام اعضای بدن، در اینصورت آماده هستیم که انرژیِ حیاتی یا پرانا (Prana) را به وسط پیشانی ببریم.
اهمیت مدیریتِ دو تناقض
این پیادهروی را با نیت و ارادهی تازهی خود احیا کنید و این دو تناقض را واقعا بهوجود آورید؛ تاکید میشود که این تناقض بهوجود آوردنی است و به خودی خود وجود ندارد و فقط یک ذهنِ آگاه میتواند این کار را انجام دهد.
در مواقعی که پیادهروی میکنید به موازات و اندازهی افکار و حجم گفتگوهای درونی که در ذهن شما میآید انقباضهایی در بدن ایجاد میکنید. این نکته را بسیار مهم قلمداد کنید. بهعنوان مثال بدون اینکه شما آگاه باشید یا بدون اینکه بخواهید در پشتِ شانهی راست بر اثر یک فکر که فضای خوبی ندارد و ریشهی آن دلخوری و خشم از یک آدم است، گرفتگی و انقباض ایجاد میشود یا سمت راست شکم انقباض پیدا میکند و کبد را تحت فشار قرار میدهد. یا در عضلات صورت انقباض ایجاد میکنید مثلا بدون اینکه آگاه باشید میبینید که دندانها را به هم فشار میدهید یا نگاه به روبهرو خیره و زُل میشود و این انقباض در نگاه و عضلات چشم بهوجود میآید. یا مثلا اگر حجم افکار خیلی زیاد باشد سر به سمت پایین میافتد و زمین را نگاه میکنید یا اگر ناآگاه باشید سر به بالا و عقب متمایل میشود یعنی خمشدگی غیرطبیعی گردن به عقب بهوجود میآید.
ولی اگر شما این دو تناقض را ایجاد کنید یکی از ویژگیهای بسیار بزرگِ ذهن را تجربه میکنید؛ فضای ذهنِ شما خالی میشود، از گذشته پاک میشود و تمام افکاری که میتوانستند بیماریزا باشند و بدن شما را به یک تودهی جامد و منقبض تبدیل کنند از ذهنتان خارج میشوند. وقتی فضای ذهن شما خالی شد، برای تمرین پیشرفتهی بعدی آماده میشوید.
وقتی شما مدیرِ وجود خودتان میشوید و البته در صورتی میتوانید مطمئن شوید مدیر هستید که بتوانید این دو تناقض را اجرا کنید یعنی عضلاتِ ساختاری پشتِ بدن را زنده، سرِ حال و فعال و همزمان بقیه اعضای بدن را آزاد و رها نگه دارید، در اینجا آگاهیِ شما بر فراز، بر یال و قلهی این دو تناقض قرار میگیرد. در چنین حالتی ذهن، خالی از گفتگوهای درونی میشود.
انرژیِ حیاتی یا پرانا (Prana) در وسط پیشانی
وقتی این دو تناقض را ایجاد کردید، شما آماده هستید برای بردن پرانا به وسط پیشانی یا سلولهای جلوی مغز که بخش فرونتال مغز نام دارد و مرکز توجه، اراده و آگاهی است.
ضمن اینکه پیادهروی میکنید یا این راهپیمایی خلاق و آگاهانه را انجام میدهید و مطمئن هستید که زمینِ زیر پای شما صاف و عاری از پستی و بلندی است که حواس را پرت کند، امتداد نگاهتان به افقِ روبهرو باشد، بهعبارتی امتدادِ نگاه موازی با سطح زمین باشد. حواس را به مرکزِ نگاه بیاورید؛ یعنی آنجا که نگاه به افق صادر میشود، محلی که نمیتوان گفت چشم چپ است یا چشم راست. توجه را به مابین دو چشم، مابین دو نگاه، به یک نقطه در مرکز پیشانی بیاورید. این محل مابین دو چشم و محدودهای به اندازهی یک تخممرغ عمود روی پیشانی است. پایین این تخممرغ بین دو ابرو و بالا یا قلهی آن وسط پیشانی است. اگر همزمان حواس به این نقطه و نگاه به روبهرو باشد و قدم هم بزنید بلافاصله در این نقطه حس سنگینی میکنید یا ممکن است بهصورت یک مرکز ثقل آنرا حس میکنید.
در این حالت فقط “توجه” است که میتواند این نقطه را حفظ کند.
توجه لحظه به لحظهی شما به این نقطه باعث میشود این نقطه زنده و تحریک شود و انرژی حیاتی که در یوگا به آن پرانا گفته میشود در این نقطه حضور پیدا کند. در این حالت در تمام وجود خود حس تعادل خواهید کرد. این حس تعادل هم در راه رفتن و هم در احساس بین دو نیمهی چپ و راست بدن یعنی حرکات آونگی دستها به جلو و عقب محسوس است و هم در فضای ذهن. وقتی در فضای ذهن حس تعادل وجود داشته باشد عوامل، احساسات و افکار منفی یا وارد این فضا نمیشوند یا اگر هم وارد شدند مدت بسیار کمی دوام خواهند داشت چون در این تعادل، هیچ عاملِ بیتفاوتی نمیتواند دوام بیاورد.
فضای ذهنِ ما دقیقا مانند بدنِ ما شخصیت و هویت دارد و در جایگاهی ناشناخته برای ما هویتِ آن کاملا آشکار است. این جایگاه را نمیشناسیم ولی قابل تجربه است. نمیشناسیم یعنی شاید نتواند در حیطهی اطلاعات و دانستگیِ ما آنطور که هست، قرار بگیرد و معرفی شود ولی وجود دارد و قابل تجربه است. این فضا را به اینصورت میتوانیم تجربه کنیم: وقتی حال ما خوب است، سرشار از انرژی، افکار خوب و انگیزههای خلاق برای آینده هستیم و رابطهی شفاف با گذشته داریم، در این فضا درست مانند این است که در بلندی، وسط و مرکز این قرینگیها نشستهایم و به هر سو، به تمامِ این فضا، به پشت و رو و سمت چپ و راست اشراف داریم، آگاهیم و سکون داریم و هیچچیز نمیتواند تعادلِ ما را به هم بریزد.
مثال کاربردی
برای شناخت بهتر این جایگاه زمانیکه عصبانی یا مضطرب میشوید را مجسم کنید. عاملی از بیرون یا یک فکر باعث بههم ریختگی شما میشود و در این زمان نمیدانید در کجای فضای ذهنی هستید، گاهی در قعر این فضا میافتید، گاهی به بلندای آن پرتاب میشوید، به آن آگاه نیستید و هیچ اشرافی ندارید. میتوان گفت که عوامل بیرونی یا همان ارتعاشات منفی شما را مرتب از اینسو به آنسوی این فضا پرتاب میکنند. در حالیکه اگر تعادل و مدیریت بر تناقض (صاف بودن پشت و رها بودن اعضای دیگر بدن) را با این راهپیمایی بهدست آورده باشید، در حال راه رفتن مادامی که حواس شما جمع است، دقت دارید یا به زبان یوگا؛ پرانا در آجنا چاکرا متمرکز است هیچ چیز نمیتواند این تعادل را بههم بزند.
در این زمان بلافاصله حواس خود را به ماهیتِ هوای دم معطوف کنید و تجسم کنید با دم انرژیهای خوب، نیرو، زندگی، سازندگی، شادی و سبکی وارد وجود شما میشود و با عملِ دم جذب میشود. وقتی بازدم انجام میشود همزمان که به افق نگاه میکنید و انرژیها را وسط پیشانی حس میکنید، آنچه متعلق به گذشته است، سنگینی، افکار مخرب، تنشها، میل به تنبلی، گوشهگیری و انزوا و در کل تمام ناهنجاریهای فیزیکی و ذهنی همراه بازدم از وجود شما خارج میشود.
در این تمرین کوشا باشید. در هر دم چنین ماهیتی را تصور کنید که وارد میشود و در هر بازدم ببینید و حس کنید این زبالهها در حال خارج شدن است. تنفس پشتِ تنفس اجرا کنید. حداقل 6 تا 12 تنفس را به این شکل انجام دهید. برای اطلاعات بیشتر درباره تمرینهای تنفسی یا پرانایاما به اینجا مراجعه کنید.
چشم سوم یا آجناچاکرا (Ajna Chakra)
همانطور که گفته شد داستانها و رویاهای بسیار زیادی در ارتباط با چشم سوم و کلا چاکراهای بدن ما بیان شده است. چاکراها مراکز انرژی در بدن فیزیکی ما هستند. در مقابل یا نزدیک هر چاکرا اندامها یا دستگاههای حیاتیِ بدن وجود دارد و طبیعی است که انرژی حیاتی یا پرانای زیادی در آن ناحیه وجود داشته باشد.
داستانهای زیادی توسط کسانیکه تخصص ویژه در رویاپردازی، داستانسرایی و فاصله گرفتن از وجود خود دارند، ساخته شده و خواهد شد. نکتهی مهم اینکه حتی برای فعال و بیدار کردن چشم سوم که در اینجا به آن نقطهی تعادل میگوییم، اول باید از داستانهای غیرواقعی که در مورد آن گفته میشود، دوری کنیم و آنچه را میدانیم به عمل درآوریم. اطلاعات و دانش مثبتی را که از گذشته در درون ما ضبط شده، اگر به عمل درآوریم هر بار متولد میشویم و یک واحد بزرگ انرژی به سلولهای جلو مغز یا همان محل که چشم سوم نامیده شده، میدهیم و این قسمت را تقویت، تصفیه و به تعادل نزدیک میکنیم.
دو چیز باعث تقویت چشم سوم میشود: یکی تبدیل دانستههای مثبتِ گذشته به عمل، دوم تمرین مستمر به شکلی که ذکر شد. در این مطلب تمرین در قالب راه رفتن ارائه شد ولی در حال نشسته هم میتوان انجام داد.
با تبدیل دانستهها به عمل ما بخش فیزیکی وجودی و دستگاههای حیاتی بدن را برای دریافت انرژی حیاتی آماده میکنیم و با تمرین مستمر، پرانا به آن نقطه میفرستیم. بنابراین به این دو نکته خیلی اعتماد داشته باشید.
مسعود مهدویپور
اسفند 1401
سلام جالب و کاربردی بود. ای کاش یک دوره تاپاس در ایران هم بگذارید.ممنون از شما
سلام و وقت بخیر
در حال نامنویسی دوره مجازی تاپاس هستیم. مهلت نامنویسی ۲۱ آبان ۱۴۰۲ میباشد.