اگر ما بهعنوان یک شهروند که نسبت به محیط زیست یعنی طبیعت و فضای شهری که در آن زندگی میکنیم واقعا خود را مسئول ببینیم دو حالت بهوجود میآید:
یکی اینکه به شدت احساساتی میشویم و تصمیم میگیریم دیگر هرگز کیسهی نایلون، کاغذ، ظروف پلاستیکی و یا دستمال کاغذی استفاده نکنیم. در چنین جایگاهِ مصمم و احساساتی نسبت به محیط زیست، تجربه نشان داده که اکثر افراد بر اثر سختیِ کار، سست و منصرف میشوند و دوباره به عادت مصرف کیسه و ظروف پلاستیکی روی میآورند. حتی برخی از آنها این عمل را نشدنی تلقی نموده و دیگران را نیز از اقدام به این حرکت منصرف میکنند و میگویند که «با رعایت و صرفهجویی من یا چند نفر دیگر تاثیر مثبتی گذاشته نمیشود و باید دولت و جامعهی بزرگتری مشمول آن باشد.» و اصطلاحا افراطیتر میشوند.
گروه دیگر با احساسات و تصمیم ناگهانی جلو نمیروند بلکه اجازه میدهند که این عادت کم کم در رفتار خرید کردن و مصرف آنها جای خود را باز کند و این واقعیتِ آلوده شدن محیط زیست را به شکل «یا پلاستیک یا ساک پارچهای» نمیبینند. آنها وقتی میخواهند برای خریدِ کالاهایِ خشک به بقالی و سوپر مارکت بروند حتما ساک پارچهای همراه خود میبرند و بستهی لوبیا، گردو، کره و پنیر را در آن قرار میدهند. همچنین زمانیکه به میوهفروشی میروند، پس از اینکه فروشنده میوهها را وزن کرد و در کیسهی پلاستیکی ریخت آنها را از کیسه، درون ساک خود میریزند و کیسههای نایلونی را به فروشنده بازمیگردانند. آنها مراقب هستند که در یک ساک میوههای سفت مانند سیب و پرتقال و در ساک دیگر میوههای نرم را بریزند و گاهی که مطمئن هستند در خانه به چند کیسهی پلاستیک نیاز دارند برخی از میوهها و کالاهای دیگر را با همان کیسهی پلاستیک به منزل میآورند و از آنها استفادهی مفید میکنند.
بهطور کلی ما میتوانیم با فکر کردن و ایجاد ابتکار از طریق بر هم زدن عادتهایمان راه و روشی را اختیار کنیم که مصرف پلاستیک و کاغذ را به حداقل ممکن و مصرف کیسهی پارچهای و کاغذهای باطل را نیز به حداکثر ممکن برسانیم و همیشه از این امکان و رعایتهایی که به عمل میآوریم بهعنوان وسیلهای جهت ارتقای توجه و حضور ذهن خود و همچنین تحول در عادتهایی مانند خرید، نوشتن و بهطور کلی مصرف، استفاده کنیم.
نوشته: مسعود مهدویپور
دی 93