به شعلههای آتشی که از سوختن تودهای چوب ایجاد شده، با دقت نگاه کنید و همچنین به چوبهایی که در حال سوختن هستند، دقیق خیره شوید. آنگاه از خود بپرسید که آیا گرمای بدن و شور و انرژی زندگی که در نهاد ما وجود دارد، میتواند شباهتی با این آتش گداخته داشته باشد؟
میدانیم که آتش به هوا نیاز دارد و ما نیز از طریق تنفس هوا را به درون بدن یا آتش فروزان حیات میبریم. آتش در حال اشتعال، به چوب یا یک مادهی سوختنی نیاز دارد تا پایدار بماند، ما نیز مواد سوختنی یا غذایی را که میخوریم، از طریق دستگاه گوارش و جریان خون به درون سلولهای بدن یا کورهی مشتعل زندگی میبریم تا حیات برقرار بماند.
میزان هیزم آتشی را که افروختهاید بهطور ناگهانی چند برابر کنید، چه اتفاقی میافتد؟ شعلههای افراشتهی آتش، به یکباره فروکش میکند و آتش خاموش میشود و دود میکند، به اصطلاح خفه میشود. وقتی پرخوری میکنیم، غذا یا سوختی نامتناسب با میزان هوای تنفس، وارد کورهی زندگی میکنیم در نتیجه کوره یا قوهی هاضمه و دمای بدن به سردی میگراید و دچار اختلال میشود.
وقتی میزان هیزم یا مواد سوختی را ناگهان کم کنیم، عکس این روند به شکل دیگری کارکرد دستگاه گوارش و این کوره را مختل میکند. این حالت همان گرسنگی سلولی است که خاموشی و سردی جایگزین حرارت و اشتعال زندگی میشود.
گاهی این تمرین الهامبخش را در طبیعت با مشتعل کردن مقداری چوب انجام دهید و با دقت و ظرافت، قطعات دیگر چوب را به نیت برانگیختگی و دوام آتش، به آن اضافه کنید و این گونه اعتدال در تغذیه را از طبیعت آتش الهام بگیرید.
نوشته: مسعود مهدویپور
اسفند 88