یوگانیدرا: استراحت آگاهانه و آینده‌سازی

 

ثبت‌نام یـوگانـیدرا

یوگانیدرا: استراحت آگاهانه و آینده‌سازی

 

ثبت‌نام یـوگانـیدرا

مقالات منتخب

آخرین مقالات

نظرهای کاربران دوره‌ها

دوره یوگانیدرا

شرایط من در دوره این‌طور بود که در شروع هفته‌ی سوم مادرم که سه سال درگیر آلزایمر بود به‌دلیل خون‌ریزی مغزی به بیمارستان منتقل شد. با شروع هفته‌ی چهارم از میان ما رفت. ادامه‌ی زندگی‌اش قطعا با بستری و زمین‌گیر شدن او همراه می‌شد. شرایطی که برای زنی توانمند و خودکفا، مانند او بسیار سخت می‌بود. از رفتن او بسیار دلگیرم اما خشنودم که وضعیت بستری او تنها یک هفته بود. شاید انتخاب سانکالپای سلامتی و ارزشمندی در طی این روند بی‌تاثیر نبود. تمرین‌هایم را با تغییر شرایط منطبق کردم. گرچه افت و خیز دارم اما هم‌چنان انجام تمرین‌ها در من انگیزه بیشتری برای ادامه‌ی دوره ایجاد می‌کند.
درس جلسه سوم هم فوق‌العاده بود. من برای این‌که عقب بودنم رو جبران کنم این هفته روزی ۲ بار تمرین یوگانیدرا رو انجام دادم. امروز هم تمرین جدید رو با استاد شروع کردم فوق‌العاده آرام‌بخش بود. مراتب سپاس و احترام من به استاد
تجربه‌ی یوگانیدرا که کاملاً برای من تازگی داشت، باعث شد انرژی زیادی رو روی هدف و نیاز اصلی این روزهام، یعنی بهبود شرایط اقتصادی، متمرکز کنم. علاوه بر این، آرامشی که بعد از ورشکستگی مالی و از دست دادن کاری که عمیقاً بهش عشق می‌ورزیدم، از طریق مدیتیشن، پرانایام و تاپاس به‌دست آورده بودم، حالا محکم‌تر و پایدارتر شده. تمرکز و جدیتم روی هدفم بیشتر شده و اعتماد به‌نفس جدیدی برای رسیدن بهش پیدا کردم. همین‌طور حس خلاقیتم برای پیدا کردن راه‌های مختلف درآمدزایی هم تقویت شده. این دوره رو حتماً به دوستان و آشنایان پیشنهاد می‌کنم.
از قبل یوگا می‌کردم، کتاب خودشناسی و مدیتیشن می‌خواندم. اتفاقی با دوره ارزشمند شما آشنا شدم و خیلی خوشحال هستم. پزشک متخصص بیهوشی‌ام و در زمان کارم بی‌خوابی و استرس‌های کاری زیادی دارم. این دوره را تصمیم دارم ادامه بدهم با همون روشی که فرمودین.
مشاهده همه نظرها»
دوره مدیتیشن
 

موضوع:
– مدیریت عالی احساس‌ها و واکنش‌ها
– دیدن خود واقعی من و دیگران و جهان هستی
 

موضوع:
– شروع مدیتیشن از سال 84 با آقای مهدوی‌پور و اثر مثبت در تدام تمرین‌ها
– شکار لحظه‌ها: آگاه بودن در تمام لحظات به افکار و گفتار درونی و تصمیم‌گیری‌ها
– اثرگذاری در تمام ابعاد زندگی: یوگا کردن/ تغذیه/ خرید کردن
سلام نوشین هستم و پاییز 1400 در دوره‌ی مدیتیشن استاد عزیز جناب آقای مهدوی‌پور شرکت کردم.
در طول دوره هر هفته 14 تمرین نظم را انجام دادم. پیش از این هرگز یوگا یا تمرین مدیتشن انجام نداده بودم و راستش فکر نمی‌کردم به این سرعت تاثیر دوره را ببینم.
– از اولین جلسه که فرم نشستن آموزش داده شد نه تنها احساس خستگی نکردم بلکه زمان انجام تمرین و بعد از آن احساس آرامش و راحتی داشتم؛ انگار بدنم تازه شرایط ایده‌آلش را پیدا کرده است.
– دو جلسه‌ی اول کنترل ذهن برایم دشوار بود اما از جلسه‌ی سوم به بعد تاثیر دوره بر ذهن هم برایم ملموس شد.
پیش از این در تصمیم‌گیری‌ها گرفتار وسواس می‌شدم که الان خیلی کم‌تر شده.
آرامش بیشتری دارم.
با اطمینان و تمرکز بیشتری کار می‌کنم.
دوره‌ی مدیتیشن مثل یک کشف جدید بود، یک تجربه‌ی خاص که توصیف آن در کلام دشوار است.
از استاد مهدوی‌پور عزیز و تمام دست‌اندرکاران برگزاری و اجرای این دوره‌ی ناب سپاسگزارم همچنین از استاد و دوست نازنینی که کانون یوگا را به من معرفی کردند. از صمیم قلب برای همگی آرزوی تندرستی دارم.
با سلام من در دوره‌ی مدیتیشن پاییز 1400 آقای مهدوی‌پور شرکت کردم.
در این چند هفته تقریبا هر روز تمرین نظم رو انجام دادم و تمرین ذوق رو تقریبا هفته‌ای یک یا دو بار انجام دادم. پیش از هر چیز می‌خوام قدردانی کنم از کیفیت اجرای دوره و زمان و انرژی‌ که برای تهیه‌ی ویدیوها و این پلتفرم گذاشتید.
– من سال‌هاست که تمرین یوگا بخشی از زندگیم هست و همیشه نیاز به مراقبه رو احساس می‌کردم ولی تمرین مداوم برام گاهی عذاب‌آور می‌شد و نمی‌توستم از مراقبه لذت ببرم، علاوه بر این از اونجایی که همیشه با صدا تمرین می‌کردم اینکه برای مراقبه یا کنترل زمان وابسته به موبایل، کامپیوتر یا ساعت باشم اصلا برام خوشایند نبود. بنابراین بزرگترین دستاورد این دوره تمرین بدون وابستگی و تقویت ساعت بدنم هست و حتی صبح‌ها بدون ساعت گذاشتن کم و بیش زمانی‌که می‌خوام می‌تونم بیدار بشم.
– دستاورد دیگه‌ای که بابتش بسیار قدردانم درسی هست که هر روز بابت مشاهده‌ی تضاد و تناقض و همین‌طور تحمل و فرار در زندگی روزمره‌ام دارم می‌گیرم. انگار مراقبه ابزار جدیدی شده برام که بفهمم زندگیم رو چگونه دارم مدیریت می‌کنم.
– مورد دیگه‌ای متوجهش شدم بالاتر رفتن کیفیت تمرین یوگام هست، هم می‌تونم راحت‌تر جاهایی که لازم نیست در انقباض باشند رو ببینم و رها کنم و هم در هنگام تمرین گاهی خودم رو در فضای باید مشاهده کنم.
قدردانم از آقای مهدوی‌پور و تیم‌شون.
مشاهده همه نظرها»
دوره تاپاس
 

موضوع: اهمیت مدیریت فردی و جایگاه تاپاس برای رسیدن به اهداف
 

موضوع: تغییرات متحول‌کننده تاپاس در زندگی و متعهد شدن به اهداف تعیین شده
• انجام تمرین‌های منظم یوگا
• کاهش وزن و سایز
• از بین رفتن ریزه‌خواری و افزایش مصرف آب
• دوش آب سرد
• زود خوابیدن در شب‌ها
• بیدار شدن صبح‌ها بدون نیاز به تنظیم ساعت
• مصرف بهینه آب و برق و مواد پلاستیک
• کم شدن رودربایستی
از جلسه اول توی درخواست‌ها و آرزو ها گوشه دفترم مینوشتم رفتن به مسکو اما صادقانه بگم اصلا جدی نمیگرفتم. به شدت توی هربار نوشتن شک داشتم و ته دلم میگفتم که نمیشه…. اما فقط مینوشتم! هنوز جلسه چهارم رو نتونسته بودم دقیقا گوش بدم…. که توی برگه‌اش دیدم نوشته سفر به جایی که شرایط اونجا رو دشوار می‌پنداریم. 
خب من به شدت سرمایی‌ام! تا حدی که توی پاییز کلی میلرزم و این سرما همیشه درونم بوده، تاپاس دادنم در هفته دوم میتونم بگم بخش مهمی‌اش دوش آب سرد بوده که با همون چندبار تاثیرش رو دیدم…. و خب اصلا نفهمیدم چی شد! بازم با کلی شک و دودلی نوشتم رفتن مسکو! اونم توی زمستون! سردترین جا میشه، و خب واقعا شرایط آسونی نیست….
بعد از اینکه بلیط خریدم باورم نمیشد که چجوری سراسر ذوق دارم، چون این تصمیمی بود که ۴ ماه قبل گرفتم اما عملی نشد و من به خودم گفتم (همونجور که شما تاکید کردین) اون خاطره رو به گذشته می‌سپارم و حس میکنم برای اولین بار قراره اقدام کنم….
راستش من از عملکردِ خودم از این چند هفته زیاد راضی نبودم و وجودِ شما و حرف هاتون باعث شد حس کنم یه نیروی زیادی از سمت تون پشتمه.
که با خودم میگفتم اگه به مشکلی بر بخورم با گوش دادن به جلسات چهارم حل‌اش میکنم….
مسکو رو برای این دوست داشتم برم که تمامِ رقصنده‌های مورد علاقه‌ام اونجان و میتونن خیلی مربی‌های خوبی باشن برام و من ۱۰ روزی که اونجا هستم رو دوره‌ی فشرده‌ی رقص میگذرونم….
مادرم هم با صحبت‌هاش بهم کمک کرد، پارتنرم هم خیلی توی این مسیر کمک کننده بود و باهم برای کشور های دیگه‌ام آدیشن دادیم….
و راستش برام نتیجه شون مهم نیست، همینکه عمل کردیم و قدمی برای خواسته‌هامون برداشتیم خیلی از انرژی‌ها جا‌به‌جا شدن….
برای رفتن به این سفر شرایط مالی خانواده‌ام خیلی خوب نبوده….
من سالها کار کردم و با تدریس توی همین رشته‌ی رقص تونستم پس انداز کنم و یه بخش خیلی زیادی از هزینه مالی‌ام رو خودم تاپاس دادم…..
من ازتون ممنونم استادِ درونم
ابراز من بعد از گذشت ۳ جلسه دوره‌ی تاپاس برای شما استاد مهدوی پور عزیز و همراهان خوبم در این دوره عالی و تاثیر گذار. در هفته‌ی اول، بسیار نوشتم، روزی ۵-۶ ساعت حداقل، اولین دستاورد بزرگ سوزاندن عادت طفره رفتن از نوشتنم، با توجه به حساب شده و دقیق بودن سوالات، کاملا خودبخود در پنجمین روز، از میان خواسته‌های متعدد به خواسته واقعی‌ام نزدیک شده و در پایان هفته‌ی اول کاملا مطمئن بودم که چه می‌خواهم.
در هفته‌ی دوم، از آنجا که با رهنمودها و دوره‌های ارزشمند شما استاد بزرگوار، بر بسیاری از عادت‌های سنگین فیزیکی‌ام غلبه کرده بودم، به‌نظرم رسید از بین موارد گفته شده، « تاپاس آب سرد مال من است».
من کلا آدم سرمایی و  نازک پوستی هستم که با توجه به لاغری‌ام همیشه در زمستان مشکل سردی بسیار زیاد در نوک انگشتان دست و پا دارم و به‌راحتی در زمستان حتی با پوشش خوب به‌لرزه می‌افتم.
با ایمانم به توصیه های شما، مطمئن بودم با تاپاس آب سرد دچار مشکل جدی نخواهم شد و حتما منفعتی برایم خواهد داشت و آنها را نوشتم.
بنابراین در اولین روز هفته‌ی دوم، صبح پس از ۲-۳ ساعت کوهپیمایی در هوای سرد، به منزل آمده تاپاس آب سرد را امتحان کردم، خوب اولین بار بسیار سخت بود و با آب ولرم رو به سرد شروع کردم، وبا خودم میگفتم من از درون گرمم، و واقعا با تمرکز بر درونم این حس را هم داشتم، دستاورد غیر منتظره‌ای که گرفتم بسیار شگفت انگیز بود، در شاواسانا بعد از‌ ظهرام، حالتی از رهایی را تجربه کردم که سابقه نداشت، تنفس‌هایم آنقدر سیال و سبک شده بود که همینطور خود به خود روی بدنم می‌چرخید و من نظاره‌گر و رها بودم، بسیار عالی بود.
دیگر تاپاس آب سرد برنامه هر روزه‌ام شده و مهم اینکه سرمایی بودنم بسیار کم شده و با وجود خاموش بودن وسایل گرمایشی منزل، بدون جوراب هم میگردم. و دیگر حتی سرد بودن انگشتانم آزارم نمی‌دهد و اصلا توجهی به آن ندارم. این تجربه را برای دوستانی نوشتم که شرایط مانند من دارند و به تاپاس آب سرد بسیار با احتیاط و ترس نگاه می کنند.
با انجام این تاپاس بخشی از عادات رفتاری (هفته‌ی سوم) مزاحم‌ام را نیز می سوزانم، چون دیگر حمام، گرم و بخار گرفته و خوشایند، نیست حتی برای شستشوی سر و بدن نیز برنامه‌ریزی می‌کنم که آب کمتری مصرف کنم و زودتر هم از حمام خارج شوم. مدیریت در مصرف آب، سوخت، برق، مواد شوینده و زمان هم می شود.
و بسیار دستاوردهایی که سر‌شار از آگاهی، حس‌های خوب و امید و انگیزه است.
همچنین با اینکه جلسات حضوری شما لطف و سعادت خاص خود را دارد من هم از دوره های مجازی شما (پرانایاما، مدیتیشن، تاپاس) بسیار خوب استفاده برده‌ام، چون امکان بازنگری چند باره جلسات فراهم است. و خواندن پرسش و پاسخ ها و ابرازها هم بسیار مفید است .
از شما از صمیم قلب سپاسگزارم استاد بزرگوارم، سپاسگزارم، سپاسگزارم.
مشاهده همه نظرها»
دوره پرانایاما
 

موضوع: خوب شدن وضعیت پوست
عادت شب زود خوابیدن
انرژی بیشتر
آمادگی بیشتر بدن در برابر کرونا (با وجود ابتلای خانواده به کرونا)
 

موضوع: بالا رفتن سطح انرژی
آرامش بیشتر
متمرکزتر شدن ذهن و نظم بیشتر آن
بهبود کیفیت خواب
بهتر شدن گوارش
نظم بهتر در زندگی
کاهش مقداری وزن
حال خوب
سلام آقای مهدوی‌پور. به نظرم و بدون تعارف کلمات به اندازه‌ی کافی بارِ معنایی (با بیان و سوادِ من) جهت ابراز سپاسگزاری از این انتقال خالصانه‌ی دانش و آگاهی را ندارند، بسیار گفتن و نوشتن لازم دارم تا منظورم را آن‌گونه که در زندگی حس می‌کنم انتقال دهم، شاید ادیبی شیرین سخن لازم است تا با ظرافت و تاثیرگذاری از کلمات استفاده کند و بگوید چه میزان از شما آموختم و تفاوت را در زندگی احساس کردم. برای همگان این آشنایی را با شما یا با استادی با این میزان آگاهی، تسلط، دقت و تعهد آرزو دارم. تلاش می‌کنم کوتاه و گویا حداقلی از آنچه دریافت کردم را بنویسم؛ مدت زیادی‌ست که می‌خواهم پیامی را به عنوان سپاس‌گزاری ارسال کنم، نه فقط برای این دوره، برای لحظه لحظه‌ی زندگی‌ام از زمان آشنایی با کانون یوگا و شما و آموزش‌هایی که گرفتم (تا حدودی به کار بستم) و تفاوتِ شخصیت، آرامشِ درونی، قدرتِ اراده، پایشِ ذهن و جسم و ایجاد پایگاه درونی برای انجام آنچه می‌خواستم و توان مدیریت و اجرای آن‌را با این کیفیت نداشتم را تجربه کردم و چه بسا تمام زندگیم به همین دلیل تغییر کرده است، نه یکی دو ماه، بلکه حدود نُه سال تاثیر کوتاه مدت و بلند مدت اجرای آموخته‌هایم را تجربه کرده‌ام. این “لحظه لحظه‌” یعنی در سختی‌ها، هیجان‌ها، فشارها، تصمیمات تاثیرگذار در روند زندگی و چه بسیار مواردی که ناخودآگاه آموزش‌هایی که گرفتم به من یاری دادند!
– پیش‌ترها پزشکِ خانوادگی از تعداد مراجعات من (به‌دلیل بیماری یا توهم بیماری) به ایشان کلافه شده بودند و روزی از من خواستند مدتی به ایشان مراجعه نکنم، بیش از شش سال است که به هیچ پزشکی نیاز نداشته‌ام.
– کاهش حدود ده کیلو وزن بدون ورزشِ حرفه‌ای و تمرین‌های فیزیکی سنگین که سال‌ها انجام می‌دادم با اجرا و آگاهی به آنچه می‌خورم و می‌نوشم و همچنین آگاه بودن به محل و مکانی که در آن زندگی می‌کنم.
– خاتمه دادن به پانزده سال کارِ پر استرسِ حرفه‌ای که برای داشتنِ ثروتِ بیشتر و شهرت آن‌را دوست داشتم و انجام می‌دادم و بعد از هشت سال از رها کردنِ آن بسیار دارا و خوشحال‌تر هستم و چه بسا خلاق‌تر و آگاه به سایر توانایی‌هایم.
– ماندن، یاری و هم‌زیستی شاد در کنار مادرم در طولِ دو سال بیماری سختِ سرطانش، وقتی همه‌ی پنج نفر اعضای خانواده‌ام دچار سردرگمی از شوک بیماری بودند و گرفتارِ روزمرگی‌هایِ زندگیِ صنعتی و در پایان، پذیرش درگذشتِ مادرم با آرامش و حتی شادی برای خودم و “مامان”.
– بعد از سال‌ها شک و ترس از سفرِ دراز مدت با کوله‌پشتی (با هزینه‌ی کم، بدون مقصد مشخص) حالا سه سال است که فقط با یک کوله‌پشتی و چادر بدون شغل و درآمد (با کار داوطلبانه برای هنر و حیوانات) سفر می‌کنم با خانه‌ای بر دوش با کمترین وابستگی به آنچه دارم و می‌آفرینم.
– حذف انسان‌های سمی (در نظرِ من) که هنوز هم بسیار عزیز هستند و هیچ‌گاه نمی‌توانستم زندگی را بدون آن‌ها تصور و تحمل کنم و حالا چقدر هر دو طرف از این تصمیمِ من خوشحال‌تریم.
این‌ها حداقل ولی بزرگ‌ترین تصمیمات زندگی من در طول حدود این نُه سال آشنایی با شما و کانون یوگا بودند. در این دوره‌ی پرانایاما (حداکثر چهل درصد توان اجرای آموزش‌ها و تمرین‌ها را داشته‌ام)؛
– بعد از سال‌ها آرزوی اجرا در برابر دیگران با صدایی رسا که نمی‌لرزد و حالِ خوب را انتقال می‌دهد بالاخره در مقابل دیگران خوانندم و چه بازتاب خوبی داشت، سازها با تمام اختلافِ فرهنگِ موسیقی و زبانِ فارسی، من را همراهی کردند و حتی از میزان انرژی که به دوستان انتقال یافت هنوز هم همگی در عجبیم و این در این حدودِ دو ماه ادامه داشته است.
– بعد از ارتکابِ اشتباهی با توجه به عدم آگاهیِ دوستم به اصل موضوع مشکل را (در نظرِ او) حل کردم، در تمام طول تمرین در آن روز این سواستفاده از ناآگاهی او روی دوشم سنگینی می‌کرد و تمرکزم را گرفته بود، دقیقا بعد از اتمام تمرین او را در آغوش گرفتم و با معذرت خواهی به سواستفاده از عدم آگاهی او اعتراف کردم، او نیز عذرخواهی من را پذیرفت و این اولین بار بود که اعتراف به اشتباه به جای لاپوشانی آنقدر در نظرم شیرین آمد.
– بعد از بیست سال زندگی مشترک بالاخره آنچه تمام این سال‌ها از همسرم پنهان می‌کردم و به خاطر آن دروغ می‌گفتم و بزرگ‌ترین دلیل اختلاف ما است را با صداقت ابراز کردم و بدون کوچک‌ترین شکی به این‌که او باید آگاه باشد همه را با او در میان گذاشتم و چنان بازخورد با آرامشی گرفتم که حسرت می‌خورم چرا تمام این سال‌ها را با دروغ و دغل هدر دادم.
– یک انسان سمی را که بسیار در کنارش آرامش (کاذب) داشتم و به مدت شش ماه تلاش می‌کردم تا بیشتر به او نزدیک شوم با یک تصمیمِ آگاهانه و چشمانی باز از زندگی‌ام حذف کردم.
این‌ها تا همین‌جا برای من تمام آنچه است که از زندگی‌ام انتظار دارم؛ تغییر، تعادل و عدم وابستگی! این را هم اضافه می‌کنم که در این چند سالِ سفر با بسیاری اساتید علوم ماوراء! برخورد داشتم و حتی در کنارِ ایشان زندگی کرده‌ام و در دوره‌هایِ ایشان هم شرکت کرده‌ام (صرفا جهت کنجکاوی) و هیچ‌گاه این قدرتِ اراده‌ی به تغییر و آگاهی را که در دوره‌های شما دریافت کردم حس نکرده‌ام و همچنین هرگز این‌گونه تاثیرگذاری در روش زندگی را در هیچ‌یک از آن دوره‌ها تجربه نکرده‌ام. بسیار خوشحالم که شما در آموزش به واقعیت و آنچه وجود دارد و قابل حس و درک است می‌پردازید و دانش‌تان را به این شکل حقیقی، فیزیکی، محسوس و قابل درک انتقال می‌دهید.
با آرزوی شادی و سلامتی سهیل کلاته بهمن ١۴٠٠ (با سلام و تشکر فراوان از تیمِ حرفه‌ای و خوش سلیقه‌ی پشتیبانی بابت ایجادِ تجربه‌ی گرفتن سرویس عالی)
من در دوره‌ی پرانایامای آقای مهدوی پور شرکت کردم: نظم در انجام تمرینات: از ۱۴ نوبت تمرینِ هفتگی به‌طور متوسط حدود ۸ نوبت را منظم انجام می‌دادم. تغذیه: موارد تغذیه را 90 درصد رعایت کردم. طبیعت: ارتباط با طبیعت 70 درصد (کلن خارج از شهر زندگی می‌کنم) نتایجی که از دوره گرفتم: از قبل گیاهخوار بودم و تا حدی روی غذای مصرفی آگاهی داشتم، اما اضافه کردن سوپ سبزیجات خیلی تاثیر خوبی بر گوارش، اشتها و… گذاشت. گوارشم رو منظم کرد. رعایت فاصله‌ی مصرف مایعات با غذا خیلی تاثیر خوبی روی تنظیم گوارشم داشت و خودم حس می‌کنم که غذام به راحتی هضم و جذب می‌شه چرا که قبل از این با مشکل عدم هضم و جذب مواجه بودم. و آگاهی از مصرف با فاصله‌ی آب از وعده‌های غذایی برای من خیلی مهم بود چرا که حفظ این فاصله به کمتر خوردن میان وعده‌ها هم کمک کرد. و حجم غذام هم خیلی کم شده نتیجه اینکه : 5کیلو وزن کم کردم. غذا رو با آگاهی و دقت بیشتری می‌جوم و نسبت به عمل جویدن آگاه‌ترم و این خودش باعث طولانی شدن مصرف غذا و کمتر خوردن هم می‌شه. خیلی بیشتر حواسم به مصرف نکردن مواد غذایی هیجان‌زاست و درک بهتری ازش دارم. ارتباط با طبیعت: به طور ناخودآگاه اتصال بیشتری با طبیعت پیدا کردم و دریافت بیشتری هم. در مورد تمرینات آسانا: تجربه‌ی انجام آساناهای یوگا رو از قبل داشتم و سبک شیواناندا رو به حال خودم نزدیک دیدم. و حتی گاهی برای انجام آساناها قبل از تمرین تنفس سیکل یوگای شیواناندا رو انجام می‌دادم. اما تمرینات این کلاس باعث رشد آگاهی به تمرینات فیزیکی یوگا شد. فارغ از اینکه چه حرکتی رو در چه مرحله و سطحی انجام بدم، حرکت انرژی حیاتی رو در بدنم احساس می‌کنم. قبل از این دوره با مراجعه به کتاب‌ها با شنیدن اسامی مختلف گیج بودم و گاهی فکر می‌کردم هنوز احساس کردن انرژی در حد توان من نیست. به طور کلی توجه آگاهی رو بیشتر حس کردم. مودراها درخشان‌ترین بخش یادگیریم بود و مساوی با جهان تازه‌ای که قبل از این برام حس عدم دسترسی داشت و چون درکی ازش نداشتم فکر می‌کردم تاثیر این حرکات متافیزیکی است و قابل لمس نیست. در حالی که با یادگرفتن ظرافت‌های اجراییش حین انجام مودرا، به خوبی حرکت پرانا، انرژی …. رو حس می‌کنم، باعث آرامش و تمرکزم می‌شه. تعهد به تمرین روزانه: اثر مهم دیگه‌ی این دوره برای من نظم در انجام تمرینات آساناهای یوگاست. طی این دوره یوگا بخشی از زندگی روزمره‌ام شده . قبل از این خیلی پراکنده تمرین می‌کردم و هر چه سعی می‌کردم که نظم و تعهد روزانه به تمرین کامل رو داشته باشم نمی‌شد اما با این دوره تمریناتم منظم شد و امیدوارم که این نظم ماندگار باشه. به طور کلی : حاصل این دوره برای من رشد توجه و آگاهی در تمام امور بود. با سپاس فراوان از شما که بذر آگاهی رو پرورش می‌دهید.
مشاهده همه نظرها»